Datasets:
mteb
/

Modalities:
Text
Formats:
parquet
Languages:
Persian
ArXiv:
Libraries:
Datasets
Dask
License:
Dataset Viewer
Auto-converted to Parquet
_id
stringlengths
36
39
text
stringlengths
0
5.91k
title
stringlengths
0
955
c67482ba-2019-04-18T13:32:05Z-00000-000
حریف من در هر راند شکست می خورد. هیچ کدام از استدلال های من پاسخ داده نشد. من ایده برنده شدن به طور پیش فرض را دوست ندارم، اما ما اینجا هستیم. شما باید بتوانید به استدلال هایی مانند من پاسخ دهید و به سادگی برای یک نوع پاسخ فقط پرهیز آماده نکنید. همچنین باید بدانید که در ایالات متحده، کاندوم ممکن است به خردسالان در هر ایالت فروخته شود. خرده‌فروشی که می‌گوید فروش آن‌ها به شما غیرقانونی است، صراحتاً اشتباه می‌کند.
فرم های پیشگیری از بارداری برای دانش آموزان دبیرستانی
c67482ba-2019-04-18T13:32:05Z-00001-000
چگونه پیشنهاد می کنید که مدرسه برنامه شما را تامین کند؟ کاندوم هزینه دارد و چک کردن لیست انصراف قبل از تحویل آنها، زمانی را از کارکنان می گیرد که آنها می توانند کارهای واقعی خود را انجام دهند. گزینه انصراف شما فقط نشانه ای از اختیارات والدین است و به راحتی از بین می رود. اگر همه در مدرسه به جز تعداد انگشت شماری از دانش آموزان به کاندوم رایگان دسترسی داشتند، فکر نمی کنید آن دانش آموزان به سادگی از دوستان خود بخواهند که برای آنها کاندوم تهیه کنند؟
فرم های پیشگیری از بارداری برای دانش آموزان دبیرستانی
c67482ba-2019-04-18T13:32:05Z-00002-000
مدارس هیچ علاقه قانع کننده ای به ارائه وسایل پیشگیری از بارداری به دانش آموزان ندارند. هدف مدارس ارائه مراقبت‌های بهداشتی و یا ارائه خدمات دیگری نیست مگر در مواردی که به ارتقای آموزش مربوط می‌شود [1،2،3]، اگرچه من مخالفت نمی‌کنم که در صورت صلاحدید منطقه‌ها باید این گزینه را داشته باشند. . به عنوان یک مربی، احساس می کنم که آموزش جنسی کافی ضروری است. [1] tinyurl.com/z786mww[2] tinyurl.com/jafrt2n[3] tinyurl.com/zbkwkz6
فرم های پیشگیری از بارداری برای دانش آموزان دبیرستانی
c67482ba-2019-04-18T13:32:05Z-00003-000
به عنوان یک ارشد در مدرسه من. من و گروهم بر بارداری نوجوانی تمرکز کرده ایم. ما مصمم هستیم که مناطق دبیرستانی فرم های پیشگیری از بارداری را به دانش آموزان ارائه دهند تا از رابطه جنسی ایمن باشند. این تمرکز برای تشویق ما به داشتن رابطه جنسی نیست، اما اگر نوجوانان تصمیم به داشتن رابطه جنسی دارند، لطفاً در مورد آن ایمن باشید. علاوه بر این. اگر والدین با این موافق نباشند، ما می خواهیم یک فرم انصراف داشته باشیم که در آن فرزند/فرزندانشان این فرم را دریافت نکنند.
فرم های پیشگیری از بارداری برای دانش آموزان دبیرستانی
4d3d4471-2019-04-18T11:45:01Z-00000-000
قطعنامه استفاده شده توسط Pro * فرض را بر این می گذارد که استرالیا قبلاً یک کشور مهم نیست - با این حال، در واقعیت واقعی است. ابتدا باید معنی اهمیت را روشن کنیم: 1.الف حالت یا کیفیت مهم بودن1.ب پیامد یا اهمیت========================== ========برای پاسخ مستقیم به استدلال Pros ابتدا: او ادعا می کند که استرالیا چیزهای شگفت انگیز مانند WiFI، Google Maps، اسکناس های پلیمری، اسکنرهای اولتراسوند، بریس های فولادی ضد زنگ و بسیاری چیزهای دیگر را اختراع کرده است. حال، اگر این اختراعات واقعاً از استرالیا آمده باشند، می توان آن را یک کشور مهم در نظر گرفت - به عنوان کشوری که خانه برخی از جهانی ترین اختراعات در قرن بیست و یکم است. به نظر می‌رسد که پرو در تلاش بوده یا می‌خواهد استدلال کند که استرالیا به سادگی مستحق شناسایی بیشتر است، در این صورت او باید به جای بیان اینکه باید «مهم‌تر» باشد، این را پیشنهاد کند - زیرا نمونه‌هایی که خود Pro فهرست کرده است، کاملاً مطابقت دارند. در مقابل آن پرو به جای تایید قطعنامه، آن را نفی کرده است. از این گذشته، کشورهای بی اهمیت چیزهایی مانند وای فای یا نقشه گوگل اختراع نمی کنند. یکی از اختراعات فهرست شده توسط Pro که من با آن مخالفت خواهم کرد سونوگرافی است، زیرا این در استرالیا اختراع نشده است. تصور می شود اولین استفاده از آن در اتریش بوده است که کشوری در اروپا است. فناوری آن از آنجا توسعه یافت. استفاده از سونوگرافی در پزشکی در طول جنگ جهانی دوم و اندکی پس از آن در مراکز مختلف جهان آغاز شد. کار دکتر کارل تئودور دوسیک در اتریش در سال 1942 در مورد بررسی سونوگرافی انتقالی از مغز، اولین کار منتشر شده در مورد اولتراسونیک پزشکی را ارائه می دهد. اگرچه کارگران دیگری در ایالات متحده آمریکا، ژاپن و اروپا نیز به عنوان پیشگامان ذکر شده اند، کار پروفسور ایان دونالد و همکارانش در گلاسکو، در اواسط دهه 1950، کمک زیادی به تسهیل توسعه فناوری و کاربردهای عملی کرد. .] https://www.bmus.org...
استرالیا باید کشور مهمتری باشد
4d3d4471-2019-04-18T11:45:01Z-00001-000
اول از همه چیزهای شگفت انگیزی مانند WiFi، Google Maps، اسکناس های پلیمری (اگر آمریکایی هستید و نمی دانید چیست، اسکنرهای اولتراسوند، بریس های فولادی ضد زنگ و بسیاری چیزهای دیگر را اختراع کردیم. چرا ما را در سایه قرار دهید اگر ما چنین چیزهای شگفت انگیزی ساخته ایم که امروزه همه جهان از آنها استفاده می کند! شرط می بندم حداقل از یک چیزی که من در آنجا قرار داده ام استفاده کرده اید، مگر اینکه از کابل اترنت استفاده کنید و همچنان از نقشه های کاغذی قدیمی هر کجا که می روید استفاده می کنید! زیر سایه گذاشتن چنین آدم های باهوشی که این چیزها را ساخته اند، فایده ای ندارد! استرالیایی! استرالیایی! استرالیایی! اوه! اوه! اوه!
استرالیا باید کشور مهمتری باشد
4d3d4471-2019-04-18T11:45:01Z-00002-000
قبول دارم
استرالیا باید کشور مهمتری باشد
4d3d4471-2019-04-18T11:45:01Z-00003-000
استرالیا همیشه در سایه کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و حتی انگلیس گاهی اوقات قرار گرفته است، من احساس می کنم استرالیا نباید در تاریکی قرار گیرد و در این بحث به شما می گویم که چرا.
استرالیا باید کشور مهمتری باشد
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00000-000
باشه پس
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00001-000
چرا به اصطلاح مسیحیان، چون چیزی به نام مسیحی وجود ندارد، مشکل جدی مانند خواندن و درک کردن دارند؟ آنقدرها هم سخت نیست، نه آنقدرها هم سخت است. خیلی ساده به شما گفته شد: «شما می‌پرسید که چرا خدا قاتل را می‌بخشد. باشه کارمون تموم شد شما مطلقاً به آیات ارائه شده توجه نکردید و در عوض به سرزمین لالا خود رفتید. اما نه، تنها کاری که کردی این بود که مدام حرف بزنی. پس از این نظر، این تو بودی که شکست خوردی. شیش! بای.
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00002-000
شکست؟ باشه غیر منتظره
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00003-000
* پاراگراف 1 صرفاً این است که شما 67 کلمه را پشت سر هم می نویسید و هیچ یک از آنها به موضوع بحث فعلی مربوط نمی شود. دلیلی برای داشتن آن پاراگراف وجود نداشت جز اینکه شما را باهوش تر نشان دهد. این بی معنی است زیرا استدلال های بعدی شما روشن می کند که شما باهوش هستید و از شما می خواهم در بحث های بعدی از انجام این کار خودداری کنید. دیگر نیازی به پرداختن به آن ندارم. * این دین شما نیست. شما مالک آن نیستید. این درست است. من صاحب دین خود نیستم. با این حال، دوست دارید چگونه به آن اشاره کنم؟ اگر همیشه آن را چنین خطاب می کردم: دینی که من به عنوان یک مسیحی به آن اعتقاد دارم به آن می انجامید. جملات بی‌نظیر و دستور زبان «مذهب من» بسیار سریع‌تر است. شما بسیار تحصیل کرده اید و من گیج شده ام که با آگاهی شما از کتاب مقدس، پاسخ این را نمی دانید. همه مسیحیان مأمور شده اند تا عقاید ما را در سراسر جهان گسترش دهند، همانطور که در سراسر عهد جدید مشاهده می شود. متی 28: 1-20 سوال من این است: برای چه هدفی وقت خود را در بحث و گفتگو در این وب سایت تلف می کنید، سعی می کنید افرادی را که از قبل می دانید بر سر عقایدشان تنظیم شده اند، تلف کنید؟ حتی اگر کسی را متقاعد کنید، در یک وب‌سایت در حال مناظره چه چیزی است. «معذرت می‌خواهم. اکنون می‌بینم که برهان آغازین من برچسب‌گذاری ضعیفی داشت. شما درست فکر کردید که به لاویان 14:33-57 اشاره می‌کنم. در آینده سعی خواهم کرد به استدلال‌هایم برچسب بهتری بزنم *مشکلات بسیار زیادی با آن یکی دارم. 1. ابتدا باید اثبات کنید، آزمایش کنید و در نتیجه اثبات کنید که خدای شما وجود دارد که در این صورت هیچ کس در کل وجود نسل بشر انجام نداده است. 2. این بدان معناست که چیزی به نام هیچ معجزه ای وجود ندارد. 3. فرض کنید کسی موفق شود خدای شما را اثبات کند، پس باید ادعا کنید که این خدا در بقیه جهان با بیش از 33000 فرقه مسیحیت تنها وجود دارد. من قصد ندارم توهین آمیز به نظر برسم، اما تی هی! پس کدام فرقه از مسیحیت شما صحیح است؟ . من نکته به نکته به این موضوع می پردازم. در آن استدلال، من مجبور نبودم وجود خدا را اثبات کنم. شما این استدلال را مطرح کرده بودید که اگر خدا وجود داشت، چنین چیزهای عجیب و غریبی را به اسرائیلی ها نمی گفت. مبنایی که خدا وجود داشت، رد کردن من بر آن استدلال نیازی به اثبات وجود خدا نداشت، بله، من باید وجود خدا را ثابت کنم، بنابراین من این را می‌پذیرم زمان پرداختن به چیز دیگری در تمام طول مناظره، شما از علامت نقل قول استفاده می کنید. لطفا در آینده از این کار خودداری کنید. در نقطه شماره 3، شما ادعا می کنید 33،000 وجود دارد. من هیچ سرنخی ندارم که شما این شماره پوچ را از کجا آورده اید، زیرا منبعی ارائه نکردید. من حتی نمی توانم یک صدم از این تعداد فرقه را پیدا کنم، و بنابراین باید باور کنم که شما آن عدد را از هوا بیرون کشیدید. شما بپرسید کدام فرقه صحیح است. که من به این پاسخ می دهم. من نمی دانم. همانطور که قبلاً چندین بار گفته ام، دانش کاملی ندارم. من فقط سعی می کنم با دانش اندکی که دارم بهترین کار را انجام دهم. * این واقعاً من را ناراحت می کند که مسیحیان فرضی مانند شما که اصلاً مسیحی نیستید، زیرا چیزی به نام مسیحی بودن وجود ندارد و شما فقط آن را ثابت کردید ، زیرا شما و هیچ کس احتمالاً نمی توانید به آن توجه کنید. قوانین خدای شما که شایسته خدای شما در دامان شماست. نه! شما و هر مسیحی مفروض دیگری باید قوانین خود را مطابق با آنچه مناسب آنها است، به نحوی که می خواهند، مطابق با نیازها و خواسته های خود تنظیم کنید. از قبل به رفتار شما اهمیتی نمی‌دهد، در عوض، من این سوال را از شما می‌پرسم که «قوانین خود را مطابق با آنها تنظیم می‌کنیم» چرا باید چنین قوانین محدودکننده‌ای را دنبال کنیم که نباید هوس داشته باشی، یا دروغ بگوییم، وقتی آن چیزها می تواند برای ما مفید باشد، چرا باید قوانین را اینقدر سخت کنیم، اما اگر یک خدای غیرقابل درک قوانین را وضع کند، منطقی است؟ از آنجایی که ما خدایان نیستیم برای پشتیبان گیری از این اعداد در آینده، من معتقد نیستم که آیه ای وجود دارد که قابل توجیه نباشد. شما دو مورد از نکات قبلی من را بدون ابطال رها کردید، به جای آن تصمیم گرفتید که به سادگی خشم را ترک کنید. با این وجود، من از قبل می دانم که ما دو هرگز به توافق نخواهیم رسید. من همچنین می دانم که احتمال برنده شدن من در این مناظره بسیار اندک است، زیرا حتی یک احمق نیز می تواند ببیند که شما تحصیلات و تجربه بیشتری دارید. اگر نمی خواهید این بحث را ادامه دهید، به من اطلاع دهید. مثل همیشه منتظر نظر شما هستم
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00004-000
دوباره اینجام، مطمئنی که خودت هستی؟ شما می دانید که می توانید شخص دیگری باشید که وانمود می کند شما هستید. آیا خودتان را نیشگون گرفتید تا مطمئن شوید که خودتان هستید و یا یک گلوله در کاسه زانوهایتان قرار دادید تا مطمئن شوید که خودتان هستید؟ احتمالا نه. پس نمی‌دانید که آیا شما در یک واقعیت بی‌معنی ساخته‌اید، پس نمی‌دانید نتیجه گذشته‌تان که بخشی از آینده کنونی شماست، چیست. درست است؟ به هر حال. رسوایی برای دین من ببینید شما این دین شما نیست. و شما مطمئناً صاحب مجموعه خدای من برتر خود نیستید که در آن شوخی شما با یک کتاب مقدس کاملاً در مورد آن است و نه چیز دیگری، که در آن شما نمی توانید ثابت کنید که خدای غیراخلاقی آن حتی وجود دارد همانطور که آیات ذکر شده در RD1 ثابت می کند. آنها کاملاً خنده دار هستند. بهترین چیزی که در آن هیچ خدای حماقت محض حتی رویای نوشتن را نخواهد داشت، اما باز هم، هیچ خدایی از عقده خدای من برتر، هرگز رویای استفاده از متن، یعنی کتاب مقدس شما را به عنوان شکلی از ارتباط، انتقال، مکاتبه نخواهد داشت. انطباق، انتشارات و غیره اگر من تلاش نکردم خوب ببینید، چرا اصلاً سعی کنید برای یک شخصیت کاملاً غیراخلاقی که بی‌تردید است و کتاب مقدس شما این را ثابت می‌کند؟ شما این لعنتی را خوانده اید و درک کرده اید. آیا شما این کار را کردید؟ «اگر مرا غیر باهوش می‌دانی (که متأسفانه محتمل است)، «نه. * پارگراف اول شما نشان می دهد که چگونه معتقدید کتاب مقدس ساخته دست بشر است. کدام پاراگراف اول؟ دوم تیموتائوس 3:16، امثال 30:5، خوش آمدید، خوش آمدید، خوش آمدید، قوانین این بحث، بزرگترین خنده در کتاب مقدس؟ لاویان 14:33-57؟ اوه می بینم، این پاراگراف اول کتاب مقدس نیست، لاویان 14:33-57 است که در آن از نردبان پایین آمده است. من نیفت می زنم؟ نه چون دنبال کردنت خیلی سخته با این حال، به من اجازه دهید توضیح دهم که نقطه نظر شما چگونه ناقص است. در واقع اینطور نیست. هیچ «خدا»ی ---هیچ وقت--- به اندازه کافی احمق نخواهد بود، با اکتان کامل از هیچ چیز جز افتضاحی که بتواند چنین حماقت ناقص و غم انگیزی را ابداع کند. واقعا به همین سادگی است. بنابراین از آنجایی که این در نهایت درست است، و هیچ خدا فرضی خنداننده به طرز وحشتناکی به اندازه کافی نادان نخواهد بود که آن قانون را اختراع کند، پس چه کسی و یا چه کرد؟ من از دیدگاه شما متوجه شدم این باید یک تیغه از علف باشد، یا یک خرگوش بازیگوش، یک می‌دانی که در کجا خارش دارد که از بین نمی‌رود، خدایی از زیر درختان از سیاره‌ای دیگر. هی، شما تریلیون‌ها انتخاب دارید. پس چرا از آنها استفاده نکنید. اوه اما صبر کن مثل همیشه بهانه تراشی کن چون تو بهتر نمی دانی! اگر خدا به اسرائیلی ها به سادگی یک راه عملی برای درمان جذام (مهندس شیمیایی داپسون) گفته بود، معجزه نمی شد. وای. *زززز* شبهای بی خوابی زیادی با آن یک باکی. آره صبرم کم شده خیلی مشکلات با اون یکی 1. ابتدا باید اثبات کنید، آزمایش کنید و در نتیجه اثبات کنید که خدای شما وجود دارد که در این صورت هیچ کس در کل وجود نسل بشر انجام نداده است. 2. این بدان معناست که هیچ معجزه ای وجود ندارد. 3. فرض کنید کسی موفق شود خدای شما را ثابت کند پس باید ادعا کنید که این خدا در بقیه جهان با بیش از 33000 فرقه مسیحی وجود دارد. حالا قصد ندارم توهین آمیز به نظر برسم، اما ته هی! پس کدام فرقه از مسیحیت شما صحیح است؟ اما، اگر خدا عجیب ترین دستورات را انتخاب می کرد و جذامی ها شفا می یافتند، اسرائیل نمی توانست انکار کند که این یک معجزه بود. . این واقعاً یکی از راه‌های فوق‌العاده‌ای است که از این کیهان گذشته و واقعاً بهانه‌ای ابداع شده است. شما می‌دانید که من واقعاً از آنها متنفرم. واقعاً من را ناراحت می کند که مسیحیان فرضی مانند شما که اصلاً مسیحی نیستند، زیرا چیزی به نام مسیحی بودن وجود ندارد، و شما فقط آن را ثابت کردید، زیرا شما و هیچ کس احتمالاً نمی توانید به خودتان توجه کنید. قوانین خدا که شایسته خدای تو در دامان توست. نه! شما و هر مسیحی مفروض دیگری باید قوانین خود را مطابق با آنچه برای آنها مناسب است، به نحوی که می خواهند، به نیازها و خواسته های خود تنظیم کنید. واقعا مسخره است * شما می‌پرسید که چرا خدا قاتل را می بخشد. بسیار خوب، کارمان تمام شد. شما مطلقاً به آیات ارائه شده توجه نکردید و در عوض به سرزمین لالا خود رفتید. صرف نظر از خدای شما MURDERED 2, 821, 364 in کتاب مقدس شما که در آن شامل نوزادان، کودکان و مادران باردار (سقط جنین) می شود که شما مسیحیان کاملاً توجیه می کنید، اگر به خدای خود اعتقاد دارید که در آن نسل کشی های متعددی بدون هیچ دلیلی مرتکب شده است، لذت ببرید در باور به خدای تضاد ناپذیر شما کاملاً خوب است که انسان را بکشد در گوگل چیزی شبیه به آیات کتاب مقدس که در آن خدا نوزادان را می کشد.
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00005-000
من دوباره اینجا هستم، به خوبی می دانم که به احتمال زیاد شما به بهترین شکل برای من خواهید بود. به هر حال اگر تلاش نکنم مایه ننگ دینم می شوم. من سعی می کنم نکات شما را رد کنم. امیدوارم معیارهای شما را برآورده کنم، اما در غیر این صورت در حد توانم بحث خواهم کرد. اگر من را غیر باهوش می‌دانید (که متأسفانه محتمل است)، لطفاً از قبل به من بگویید تا تا آنجا که می‌توانم بحث را ترک کنم. * پاراگراف اول شما توضیح می دهد که چگونه معتقدید کتاب مقدس ساخته دست بشر است. با این حال، به من اجازه دهید توضیح دهم که دیدگاه شما چگونه ناقص است. عجیب و غریب بودن قانون دلیلی بر این نیست که کتاب مقدس ساخته دست بشر است، کاملا برعکس. اگر خدا به اسرائیلی ها به سادگی یک راه عملی برای درمان جذام (داپسون مهندسی شیمی) گفته بود، معجزه نمی شد. با این حال، اگر خدا عجیب ترین مجموعه دستورات را انتخاب می کرد و جذامیان شفا می یافتند، اسرائیل نمی توانست انکار کند که این یک معجزه بود. این امر ضروری بود زیرا اسرائیل عادت داشت که فوراً از خدایان دیگر پیروی کند که به آنها اجازه می داد هیچ قانون یا محدودیتی نداشته باشند. * می‌پرسید چرا خدا قاتل را می‌بخشد؟ همانطور که ضرب المثل قدیمی می گوید: خون منجر به خون می شود. خشونت به خشونت بیشتر. انتقام فقط نام دیگری برای قتل است. شما همچنین فراموش می کنید که مردی که کشته شد در زندگی بعدی ثروت ابدی به دست می آورد. اگر آن قاتل به بدی ادامه دهد، لعنت می شود * یک: آن آیه مثل بود. در اینجا یک منبع توضیح داده شده است https://www. ابزارهای مطالعه کتاب مقدس Com/Commentaries/Gills-Exposition-of-the-Bible/Matthew-19-12. Html. دو: حتی اگر مَثَل نباشد، ما از خدایی صحبت می کنیم که قوانین فیزیک را آفریده است. هیچ چیز از نظر فیزیکی غیرممکن نیست * در اینجا منبعی توضیح دهنده این آیه است: http://apologeticspress. سازمان / محتوای. Aspx Category=6&article=301 *چرا خدا اینقدر احمق بود؟ چرا خدا فقط یک عیسی را می فرستاد؟ بعد از این همه شخصیت مسیح بود/جنگیده ترین شخصیت در کل تاریخ نژاد بشر است! اما خدای آن عاشق درگیری است. , جنگ, مرگ, نفرت, خون ریزی, قتل, نفرت و توشه ای که این خدا آزادانه به آنها اعتراف کرده است. عیسی فرستاده شد تا جنگ روحانی را که از زمان سقوط شیطان ادامه داشت، متوقف کند. زیرا 80 سالی که ما روی این زمین زندگی می کنیم در مقایسه با 1000 سال در 1000 سالی که بعد از آن زندگی می کنیم، ناچیز است. و اما کسانی که بدون دلیل چنین جنگ هایی را آغاز کردند، لعنت خواهند شد. نتیجه: من ادعا نمی کنم که همه دانش را دارم. من ادعا نمی کنم که باهوش ترین در امت یا دینم یا حتی خانواده ام هستم. با این حال، حتی احمقی مانند من این را می دانم. کتاب مقدس، کتابی که دائماً زیر آتش است، از سال 4000 قبل از میلاد توانسته زنده بماند و شکوفا شود. ج. در بین آن زمان تا کنون، توسط برخی از قدرتمندترین مردان جهان (مثلاً آدولف هیتلر که هدفش سوزاندن تمام مواد مذهبی بود) تهدید شده و جان سالم به در برده است. در مقابل شدیدترین منتقدان از جمله دانشمندان، فیلسوفان و مورخانی که همگی نتوانستند شواهد فریبنده ای مبنی بر دروغ بودن کتاب مقدس بیابند، ایستاده است. و این هم برای من یک معجزه به نظر می رسد. به هر حال از شما بابت وقتی که گذاشتید تشکر می کنم
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
fbe6ad2-2019-04-18T11:12:36Z-00006-000
دوم تیموتائوس 3:16 تمام کتاب مقدس از الهام خدا است و برای تعلیم سودمند است، برای توبیخ، برای اصلاح، برای آموزش عدالت: امثال 30:5 هر کلام خدا خالص است، او سپر است برای آنها که به او اعتماد کردند خوش آمدید به احمقانه های موجود در خدا و کتاب مقدس و اینکه چرا به دلایل واضح به خدا اعتقاد ندارید خوش آمدید: قوانین این بحث: 1. من طرفدار کسانی نیستم که باهوش هستند و نه. کسانی که بی سواد هستند اما سعی می کنید وانمود کنید که هستید. . . 2. به خصوص اگر سعی کنید وانمود کنید که می دانید آنها در مورد چه چیزی غر می زنند در حالی که واقعاً نمی دانید. تو به عقب می افتی که واقعا هستی. 4. رفتار در مرحله رای گیری حذف شده و قابل رای گیری نیست. 5. رد صلاحیت از هر روش رای گیری dsjpk5 است. خوب آماده - تنظیم - برو! * این برای من بزرگترین خنده در کتاب مقدس است. خواندن آن واقعا خنده دار است. به هیچ وجه هیچ خدای متعالی این انسان آشکار ساخته شده را نمی سازد، و چه انسانی فکر می کند که این انبوه زباله، قانون برپا کند، آن را اجرا کند و از کسی انتظار داشته باشد که آن را باور کند و انتظار داشته باشد همه از آن پیروی کنند؟ من واقعاً استفاده از پرنده را برای راه حل ها دوست دارم. آیا کسی این چیزهای ناپسند کلم را می خرد؟ خب آره اگر بی سواد و بی شعور هستید و به خدا ایمان دارید. لاویان 14: 33-57 و خداوند به موسی و هارون گفت: 34 هنگامی که به سرزمین کنعان که من به شما می دهم به ملکیت وارد شوید و بلای جذام را در خانه ای قرار دهم. زمین ملک تو 35 و کسی که صاحب خانه است بیاید و به کاهن بگوید، به نظر من در خانه طاعون است. کاهن داخل آن شود تا بلا را ببیند تا هر چه در خانه است نجس نگردد و پس از آن کاهن داخل شود تا خانه را ببیند. در دیوارهای خانه با رگه‌های توخالی، سبز یا قرمز، که از دیوار پایین‌تر است، 38 آنگاه کاهن باید از خانه بیرون برود و به در خانه برود و خانه را هفت روز ببندد. در روز هفتم، کاهن دوباره خواهد آمد و نگاه خواهد کرد، و اینک، اگر طاعون در دیوارهای خانه پخش شود، 40 آنگاه کاهن دستور خواهد داد که سنگهایی را که در آن طاعون است، بردارند آنها را به مکانی ناپاک و بدون شهر بینداز. و آنها را در جای آن سنگها قرار دهید. و ملات دیگری برمی دارد و خانه را گچ بری می کند. 43 و اگر طاعون دوباره بیاید و در خانه شیوع پیدا کند، پس از آن سنگها را بردارد، و خانه را پس از خراشیدن، و پس از گچ بری. 44 آنگاه کاهن بیاید و بنگرد، و اینک، اگر طاعون در خانه شیوع پیدا کند، جذام دردناک در خانه است، نجس است. 45 و او خانه، سنگهای آن، و الوار آن، و تمام خاک خراش خانه را خواهد شکست. و آنها را از شهر به مکانی نجس خواهد برد. 46 و هر کس در تمام مدتی که در خانه بسته است به خانه برود تا شام نجس خواهد بود. 47 و هر که در خانه بخوابد باید لباس خود را بشوید. و کسی که در خانه غذا می خورد باید لباس خود را بشوید. 48 و اگر کاهن داخل شود و آن را ببیند و ببیند که طاعون در خانه سرایت نکرده است، پس از آن که خانه گچ بری شد، آنگاه کاهن خانه را تمیز اعلام کند، زیرا طاعون شفا یافته است. 49 و دو پرنده و چوب سدر و قرمز قرمز و زوفا را برای تمیز کردن خانه ببرد. 50 و یکی از پرندگان را در ظرفی سفالی بر روی آب جاری بکشد. زوفا و قرمز و پرنده زنده و آنها را در خون پرنده کشته شده و در آب روان فرو کن و خانه را هفت بار بپاش: 52 و خانه را با خون پرنده پاک کند. و با آب روان، و با پرنده زنده، و با چوب سرو، و با زوفا، و با قرمز قرمز. برای خانه: و پاک خواهد شد. 54 این شریعت است برای هر نوع بلای جذام، و برای جذام، 55 و برای جذام جامه، و یک خانه، 56 و برای برخاستن، و برای پوسته، و برای یک نقطه روشن: 57 برای تعلیم. وقتی نجس است و وقتی پاک است: این قانون جذام است. بله. افتادن اندام مردم در حالی که منتظرند پرنده ای برای آنها قدرت جادویی انجام دهد، چنین شکست کمدی هیپنوتیزم کننده ای است که خدا و کتاب مقدس است. فقط یک مرد یا زن کاملاً دیوانه می توانست این کار را انجام دهد
زوال عقل کمپلکس خدای من برتر، کتاب مقدس و چرا نباید به خدا اعتقاد داشته باشید
3e59690a-2019-04-18T16:49:22Z-00003-000
خوب، لس برو. موضوع شما صلح خواهد بود.
مسابقه آهنگسازی
3e59690a-2019-04-18T16:49:22Z-00004-000
زمان برای یکی دیگر از این! مدت زیادی است که به سختی موسیقی نوشته شده است، بنابراین باید سرگرم کننده باشد. قوانین مانند اولین نبرد آهنگسازی من است. http://www.debate.org... در هر دور، هر یک از ما موضوعی را به دیگری برای نوشتن یک قطعه موسیقی می دهیم (این موضوع باید به اندازه کافی کلی باشد که امکان تفسیرهای زیادی را فراهم کند - این فقط یک موضوع ساده است. راهی برای اطمینان از اصلی بودن موسیقی، و آن را سرگرم‌کننده‌تر می‌کند!) موسیقی باید به‌عنوان یک ویدیوی یوتیوب در دور قرار گیرد. همچنین ممکن است تا 2000 کاراکتر برای توصیف موسیقی استفاده شود. به یاد داشته باشید که این بدان معناست که کلاهبرداران باید بحث را نه با ارسال موسیقی، بلکه با ارسال یک موضوع آغاز کنند. اگر در مورد قالب سوالی دارید، قبل از پذیرش بپرسید. هر آهنگ باید تقریباً 3 دقیقه باشد و می تواند در هر سبکی باشد. به یاد داشته باشید که در هر دور فقط ۷۲ ساعت فرصت دارید تا یک آهنگ اصلی بسازید! رای دهندگان باید بر اساس موسیقی که فکر می کنند بهتر است امتیاز دهند. برای حریفم موفق باشی و بهترین آهنگساز پیروز بشه!
مسابقه آهنگسازی
3e59690a-2019-04-18T16:49:22Z-00000-000
این ناامید کننده بود. اوه خوب به من رای دهید که از دست ندهم :)
مسابقه آهنگسازی
3e59690a-2019-04-18T16:49:22Z-00001-000
حریف من نه تنها در ارسال یک دور شکست خورده است، بلکه او همچنین نتوانسته یک موضوع جدید به من بدهد. بنابراین من نمی توانم چیزی پست کنم، متاسفم. با این حال، چون من پسر خوبی هستم، با تمدید 3 روزه به حریفم یک فرصت دیگر می دهم. اگر بتواند آهنگ گرند کانیون خود را در دور بعدی پست کند، من راضی خواهم بود. همچنین، من برای دور 4 به یک تم نیاز دارم. برای آن آهنگ بالا که بیشترین دوست داشتن را در صفحه ساوندکلود من دارد، بسیار خوب است! :) امیدوارم حریفم بتواند مسابقه را ادامه دهد.
مسابقه آهنگسازی
3e59690a-2019-04-18T16:49:22Z-00002-000
http://www.youtube.com... از طرف مقابلم برای قبول مناظره و موضوع سرگرم کننده تشکر می کنم. موضوع حریف من گرند کانیون است
مسابقه آهنگسازی
c3e9c4a6-2019-04-18T14:36:11Z-00000-000
با تشکر از PRO برای پاسخ خود و برای بازگشت به بحث. من استدلال های PRO را در دور نهایی در نظر خواهم گرفت زیرا او در معرض شرایط ناعادلانه قرار گرفته است. من با پرداختن به ردیه‌های PRO علیه پرونده‌ام شروع می‌کنم و سپس به استدلال علیه دلایل اصلی او ادامه می‌دهم. دفاع در برابر رد ابطال‌های PRO D1) Rebuttal 1PRO به این واقعیت اعتراف می‌کند که «ممکن است درست باشد»، سپس تلاش می‌کند تا این را با گفتن اینکه او شخصاً این را بسیار دشوار می یابد. این به هیچ وجه توجیه کافی برای این نیست که شخص A از همان ابتدای بحث پشت پا است. آنچه برای PRO دشوار است ممکن است برای مناظره کننده دیگر به دلیل تفاوت در دانش موضوع، مهارت بحث و سایر عوامل آسان باشد. PRO باید تحلیل واقعی و ملموس ماهیت و نقش‌های شخص A و B را که برای همه مناظره‌کنندگان سازگار است، بیاورد، که او این کار را انجام نداده است، تا ثابت کند که شخص A واقعاً کار دشوارتری برای انجام دارد. D2) پاسخ Rebuttal 2PRO به این نقطه هیچ قدرتی برای موضع او ایجاد نمی کند. او هدف مناظره را که متقاعد ساختن مخالف است با تأکیدی که مکانیسم رأی دهی DDO بر استدلال ها می گذارد، بیان می کند. منظور من در مورد سستی شخص A این بود که ماهیت تناسبی دشواری را بین دو طرف خانه اثبات کنم، نه اینکه ویژگی های ذاتی یک بحث را رد کنم. علاوه بر این، هر دو شخص A و B بر اساس معیارهای رای‌گیری یکسانی قضاوت می‌شوند، بنابراین این با مورد من که بر تعادل مشروط بین دو طرف خانه استدلال می‌کند، در تضاد نیست. تجربه شخصی در جنگ های شعله ای، که دو اشتباه ایجاد می کند. اولا، این یک مغالطه حکایتی است [1]، به هیچ وجه تجربه PRO نمایش دقیقی از واقعیت جنگ های شعله در یوتیوب نیست. حتی اگر این را نادیده بگیریم، PRO ثابت نکرده است که چگونه جنگ های شعله را می توان به عنوان شکلی از مناظره طبقه بندی کرد، همانطور که او شخصا اعتراف می کند، بنابراین این استدلال مربوط به این حرکت نیست. D4) رد 3BPRO بیان می کند که هر دو طرف خانه امکانات یکسانی ندارند، اما این نکته را معلق می گذارد و با هیچ استدلالی به آن ادامه نمی دهد، بنابراین این نکته قابل چشم پوشی است. او همچنین بیان کرده است که مردم فقط نکات اصلی را رد می کنند و ابتکار عمل برای تجسم نکات خود را به عهده نمی گیرند. با توجه به استدلال قبلی من، مشخصات برنده شدن در مناظره مربوط به اصالت استدلال نیست. به‌علاوه، آیا رد کردن امتیازات به‌طور انتخابی، برای کسی که «استدلال‌های اصلی» گفته شده را ارائه می‌کند، یک برد رایگان به همراه نمی‌آورد؟ چگونه این با موضع PRO مرتبط است که در واقع برای شخصی که باید استدلال های اصلی بیاورد سخت تر است (با این فرض که اصالت به هر حال مهم است)؟ D5) Rebuttal 4PRO با گفتن این که شخص A فرصت کمتری برای رد کردن و رد کردن پیدا می کند، به آن پاسخ می دهد. استدلال‌هایی ارائه می‌کند، و روشن می‌کند که این بحث در واقع شامل بحث‌های اینترنتی می‌شود و استدلال‌های من تحت این فرض کمتر مؤثر هستند. در چارچوب بحث DDO، شخص A و B هر دو شانس یکسانی برای رد کردن و ارائه استدلال دارند، این موضوع صرفاً این است که چه کسی آخرین حرف را می‌زند. این موضوع در مورد سبک های دیگر بحث مانند سبک مدارس جهانی و پارلمان بریتانیا نیز صادق است. من شخصاً مایلم اصلاح واژه «بحث» توسط PRO را از بحث‌های رسمی و ساختاریافته مانند DDO به مواردی که در YouTube یافت می‌شود رد کنم. آنها به درستی جنگ های شعله ای نامیده می شوند و به دلیلی بحث نمی شوند. به این ترتیب، من نمی‌خواهم استدلال‌هایم را بی‌اعتبار ببینم، فقط به این دلیل که PRO نتوانست وظیفه‌اش را برای روشن کردن معنای «بحث» در مرحله پذیرش انجام دهد. بخشی از استدلال من، که بیان می‌کند که شخص A از مزیت مجسمه‌سازی بحث (یعنی تعاریف، دامنه بحث، قوانین اضافی) برخوردار است که این واقعیت را جبران می‌کند که شخص A آخرین حرف را در یک مناظره نمی‌زند. حتی اگر این را نادیده بگیریم، PRO همچنان باید ثابت کند که در همه موارد مناظره، شخصی که اولین کسی است که استدلال می کند، هرگز آخرین کسی نیست که صحبت می کند تا این نکته را حفظ کند، که درست نیست. به عنوان مثال، در سبک مدارس جهانی، پیشنهاد/حکومت (معادل PRO در DDO) بحث را با اولین سخنران خود شروع می کند، اما همچنین طرفی است که بحث را با سخنران پاسخ دهنده خود به پایان می رساند [2]. ردّیه ها علیه محتوای PRO R1) نکته 1 این استدلال به دو دلیل معتبر نیست: 1. استدلال PRO کاملاً مبتنی بر عملکرد بحث DDO است، اما فراموش می کند که این حرکت فقط به بحث های DDO مربوط نمی شود، بلکه به کل «مناظره ها» مربوط می شود. مناظره‌ها می‌توانند در زندگی واقعی رخ دهند، و به شخص این امکان داده نمی‌شود که در مناظره‌های واقعی شرکت کند. یک بار دیگر، من آگاه هستم که PRO مایل است محدوده اصطلاح بحث را به معنای مناظره های آنلاین اصلاح کند، اما من این اصلاحیه را همانطور که در بالا ذکر شد تایید نمی کنم زیرا تعریف اصطلاحات فقط باید باشد.
وقتی اولین نفری باشید که به نکاتی دست پیدا می کنید، بحث ها سخت تر می شود
c3e9c4a6-2019-04-18T14:36:11Z-00001-000
کلماتی برای شروع مناظره با First off، از اینکه دور را از دست دادم عذرخواهی می کنم. من مشکلاتی با ورود به سیستم داشتم که خوشبختانه اکنون حل شده است[1]. باید اشاره کنم که من فقط در کلاس 8 هستم و هرگز با این بحث های رسمی مواجه نشده ام. با این حال تمام تلاشم را می کنم تا از نظرم دفاع کنم. همچنین، با وجود آنچه که گفتم، نکات من به طور کلی اینترنت را هدف قرار داد، نه به طور خاص debate.org. متاسفم برای سردرگمی. Rebuttals Rebuttal 1 ...هیچ مدرکی دال بر اینکه این بحث را برای شخص A دشوار می کند وجود ندارد. اگرچه این ممکن است درست باشد، من شخصا آن را بسیار دشوار می دانم. اگرچه این ممکن است یک چیز شخصی باشد و همه نظرات خود را دارند، مخصوصاً از طریق اینترنت، جایی که افراد زیادی، و طبیعتاً افراد زیادی در آن حضور دارند. کارها را برای خود آسان کنید و برای ساختن پرونده خود تلاشی نمی کنید، در این صورت به طور همزمان کارها را برای شخص B از نظر ایفای نقش خود در رد نکات شما آسان می کنید. باز هم، در حالی که این ممکن است درست باشد، آیا همه بحث ها در مورد متقاعد کردن مردم برای حمایت از هر یک از طرفین نیست؟ امتیازهای بیشتر استدلال‌های شما را قانع‌کننده‌تر می‌کند و ردهای معتبرتر نیز قانع‌کننده‌تر هستند. طبق سیستم 7 نقطه ای debate.org (منبع: http://www.debate.org...) چه کسی استدلال های قانع کننده تری ارائه کرد؟ ارزش بیشترین امتیاز (3) را دارد. بنابراین، حتی debate.org موافق است که استدلال کردن مهم است. اگرچه این ممکن است چیزی برای حمایت از نظر من انجام ندهد، من می خواهم به آن اشاره کنم. رد 3a «اول، این یک ادعای غلط است. هیچ مدرکی در حمایت از این ادعا ارائه نشده است، و این استدلال در قالب هیچ تحلیلی گسترش نیافته است.» من در بسیاری از جنگ های شعله در یوتیوب و سایت های دیگر شرکت کرده ام. تقریباً هیچ یک از آنها امتیاز اصلی را ارائه نمی دهند، یا شاید فقط نکاتی را ارائه می دهند که بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرند، حتی توهین. در واقع، توهین بیش از همه را تشکیل می دهد. (مثال: http://bit.ly... (اگرچه این ممکن است بد باشد، اما فقط یک مثال است.)) بین جنگ های شعله ای و بحث های مناسب تفاوت هایی وجود دارد، با این حال، همه به اندازه شما حرفه ای نیستند. مثل من. برخی از بحث ها مانند جنگ های شعله های معمولی. باز هم بعضی ها نه خیلی ها، نه همه. رد 3b هر دو طرف خانه می توانند به اینترنت دسترسی داشته باشند و از امکانات و شرایط مساوی برای ارجاع یا سرقت ادبی نقاط سایت های مختلف برخوردار باشند، بنابراین این استدلال هیچ ارتباطی با این حرکت ندارد. در حالی که این درست است، من فکر نمی کنم که آنها امکانات کاملاً برابری داشته باشند. با این حال، این مهم نیست. من همچنین به این نکته اشاره کرده‌ام که اکثر مردم فقط نکات اصلی را رد می‌کنند و در اینترنت به هیچ یک از آنها نمی‌رسند. به علاوه، آنها هرگز به هیچ کدام استناد نمی کنند. رد 4 هر دو طرف خانه وظایف یکسانی دارند و شرایط یکسانی برای انجام بار مذکور در داخل به آنها داده می شود. لطفاً به رد 3b مراجعه کنید. بعلاوه، شخص A یک فرصت کمتر برای رد برای اثبات نظر خود دارد، به خصوص که بحث های اینترنتی به مدت بی نهایت، مانند 200 نظر ادامه می یابد. (مثال: http://bit.ly... (در حالی که این ممکن است بد باشد، فقط یک مثال است.)) باز هم، من از سردرگمی عذرخواهی می کنم، اما نکات من در اینترنت عمومی مورد هدف قرار گرفت، که باعث می شود شما امتیاز کمتر موثر است. رد 5: «برای مقابله با این، به شخص B این امتیاز داده می شود که «آخرین حرف» را داشته باشد، یا به عبارت دیگر، این فرصت را پیدا می کند که به طور قطعی بحث را در دور نهایی به پایان برساند. در حالی که این در Debate.org بسیار درست است، اما در اینترنت وجود ندارد. لطفاً اجازه ندهید این نکته بر امتیاز شما نسبت به Con تأثیر بگذارد، اما این تقصیر من بود. رد 5b (1) این تضمین می کند که هر تحلیل یا ردی که آنها در دور نهایی انجام می دهند بی پاسخ می ماند و مشروعیت آن کاملاً در دست رای دهندگان و/یا قضات بدون هیچ نفوذی از شخص A خواهد بود. (2) «بنابراین یک بحث، طبیعتاً، هم برای شخص A و هم برای شخص B منصفانه است». من شخصاً نقطه (1) و نقطه (2) را در تضاد فکر می کنم. من فکر می‌کنم این واقعیت که شما نمی‌توانید کسی را رد کنید بسیار ناعادلانه است، که به بی‌انصافی شخص A می‌افزاید. در حالی که من می‌دانم که این یک استدلال متقابل است، من استدلال‌های قانع‌کننده‌تری را در مدرسه راهنمایی ساخته‌ام، که نشان می‌دهد استدلال‌های متقابل واقعاً یک منفعت هستند یا ارزش از دست دادن دارند. این یک بحث در مورد مناظره است، بنابراین من می خواهم به آن اشاره کنم. آرگومان ها نقطه 0: ابتدا من را بخوانید اگر CON بخواهد، می تواند آرگومان ها را نادیده بگیرد و وانمود کند که من هیچ استدلال جدیدی ارائه نکرده ام. از آنجایی که من برخی از مشکلات حساب داشتم، برخلاف میل خود از آن خارج شدم، بنابراین فکر می کنم ناعادلانه است که به من اجازه ندهید استدلال های اضافی ارائه دهم. با این حال، اگر CON مخالف باشد، می تواند تمام نکات من را نادیده بگیرد. نکته 0b: تمام نکاتی که در ردیه‌هایم بیان کردم نکته 1: همه می‌توانند استدلال‌های شما را ببینند، و اگر ندانند چگونه آنها را رد کنند، از آن صرفنظر می‌کنند، در حالی که این ممکن است برای کسانی که از راند 1 به عنوان پذیرش استفاده می‌کنند نادرست باشد. دور، من شخصا این کار را نمی کنم. من فکر می‌کنم این یک دور هدر است که در حال حاضر کافی نیست، به خصوص که محدودیت زمانی وجود ندارد، یا محدودیت زمانی به اندازه کافی کوتاه برای هر دو وجود دارد.
وقتی اولین نفری باشید که به نکاتی دست پیدا می کنید، بحث ها سخت تر می شود
c3e9c4a6-2019-04-18T14:36:11Z-00002-000
شرم آور است که حریف من شکست خورده است، امیدوارم که این اواخر همه چیز برای او خوب باشد. به این ترتیب، من در این دور آرگومان های جدیدی ارسال نخواهم کرد و استدلال های قبلی خود را گسترش خواهم داد. لطفاً به PRO یادآوری کنم که در دور بعدی هیچ استدلال جدیدی از سوی هر دو طرف مجلس ارائه نخواهد شد، زیرا این دور پایانی مناظره است. در یک یادداشت متفاوت، فراموش کردم پیوند صفحه وب را که به تعریف «سخت» اشاره کردم، پست کنم. اینجاست:http://dictionary.reference.com...متشکرم.
وقتی اولین نفری باشید که به نکاتی دست پیدا می کنید، بحث ها سخت تر می شود
c3e9c4a6-2019-04-18T14:36:11Z-00003-000
باشد که بهترین مناظره کننده پیروز شود! علاوه بر محتوای پست شده در راند 1، PRO همچنین مایل است این استدلال را ارائه دهد که فراموش کرده است در راند 1 پست کند: تمام نکات شما در یک پست متمرکز شده است در زندگی واقعی، شما زمان محدودی برای آنچه می توانید بگویید دارید. با این حال، در اینجا شما 10000 کاراکتر دارید. من می توانم بگویم که برای فشار دادن 10 امتیاز کافی است. .. تصور کنید 10 امتیاز را در 3 دقیقه بگویید. این غیر ممکن است DEFINITIONSHard: انجام یا انجام آن دشوار است. خسته کننده؛ دردسر ساز [1]. BURDEN OF PROOFPRO باید ثابت کند که بحث برای کسانی که اولین کسانی هستند که استدلال خود را ارائه می دهند سخت تر است. CON باید ثابت کند که مناظره برای کسانی که اولین کسانی هستند که استدلال خود را ارائه می دهند آسان تر است یا اینکه مناظره برای هر دو طرف خانه به همان اندازه دشوار/آسان است. توجه: به منظور کارآمدی، من به شخصی که استدلال خود را ابتدا به عنوان شخص A و مخالفت خود را به عنوان شخص B ارائه می کند، اشاره می کنم. REBUTTALSR1) کسی که چالش را می پذیرد فقط می تواند آن را بخواند و نکاتی را که فکر می کردید انتخاب کند و در مورد آنها بحث کنید. ... هیچ مدرکی دال بر اینکه این بحث را برای شخص A دشوار می کند وجود ندارد. انتخاب کردن برای مخالفان چقدر آسان است. ایرادات موجود در استدلال شما متناسب با میزان خوبی است که استدلال های خود را جعل می کنید. بنابراین، اگر شما شخص A هستید و می‌خواهید سست شوید و کارها را برای خود آسان کنید و برای ساختن پرونده خود تلاشی نمی‌کنید، به طور همزمان کارها را برای شخص B از نظر ایفای نقشش به همان اندازه آسان می‌کنید. از رد نکات شما علاوه بر این، چیزی که PRO در مورد آن صحبت نکرده است این است که انتخاب نکات مخالف و فکر کردن سخت برای نقاطی که از دیدگاه شما حمایت کند یک بار مشترک برای هر دو طرف خانه است. شخص B که «فقط می تواند آن را بخواند و نکات را انتخاب کند» نیز موظف است برای حفظ موضع خود دلایلی ارائه دهد و شخص A نیز به نوبه خود مسئولیت رد آن نکات و ایجاد استدلال های جدید را دارد و این امر تا آخرین لحظه ادامه دارد. گرد همانطور که می بینید، هر دو طرف خانه وظایف یکسانی دارند و بنابراین هیچ طرفی از این نظر سخت تر از دیگری نیست. R2) ... مردم معمولاً از نکات اصلی فراتر از بیانیه آغازین استفاده نمی کنند، حداقل در اینترنت. اول، این یک ادعای غلط است. هیچ مدرکی در حمایت از این ادعا ارائه نشده است و استدلال نیز در قالب هیچ تحلیلی گسترش نیافته است. بنابراین، ما فقط می توانیم تا آنجا پیش برویم که بگوییم این یک بیانیه عقیده ای از طرف PRO است. حتی اگر این را درست فرض کنیم، نمی‌بینیم که چگونه این امر باعث ایجاد اختلاف بین شخص A و شخص B می‌شود. هر دو طرف خانه می‌توانند به اینترنت دسترسی داشته باشند و از امکانات و شرایط برابر برای ارجاع یا سرقت ادبی از نقاط مختلف برخوردار باشند. سایت‌ها، بنابراین این استدلال هیچ ارتباطی با حرکت ندارد. R3) *لطفاً به آرگومان اضافی PRO در بالا مراجعه کنید* من واقعاً نمی دانم از این استدلال چه کنم. PRO بحث در مورد DDO را با بحث در زندگی واقعی از طریق صحبت در مورد محدودیت های کلمه و محدودیت های زمانی مقایسه می کند، اما به ایجاد ارتباط بین چنین مقایسه ای و اختلاف دشواری بین شخص A و شخص B ادامه نمی دهد. تا آنجا که به DDO مربوط می شود (با فرض از آنجایی که این بحث حول محور بحث‌های آنلاین است، زیرا PRO در مورد اینترنت و «پذیرش چالش‌ها» صحبت می‌کند)، هر دو طرف خانه در معرض محدودیت‌های زمانی و محدودیت‌های کلمه‌ای یکسان هستند، بنابراین این بحث در محدوده این بحث توخالی است. SUBSTANTIVESP1) بارهای یکسان، شرایط یکسان به هر دو طرف خانه وظایف یکسانی واگذار می شود، و شرایط یکسانی برای انجام بار مذکور در داخل به آنها داده می شود. در کلی‌ترین مفهوم، هر طرف خانه باید با موفقیت موضع خود را حفظ کند و برای برنده شدن در مناظره، نکات / رد مخالفان خود را در برابر نکات خود رد کند. مشخصات پیروزی یکسان است، و از این رو برای یک طرف خانه به طور ذاتی دشوارتر نیست که مناظره را بپذیرد. با این حال، برخی تفاوت‌های جزئی از نظر کاری که شخص A و شخص B برای برآورده کردن این مشخصات باید انجام دهند وجود دارد. به عنوان مثال، شخص A باید مشکل را مشخص کند و توجیه کند که واقعاً یک موضوع در وضعیت موجود است. برخی ممکن است استدلال کنند که این به شخص A مزیتی می دهد زیرا ممکن است بحث را به نفع خود شکل دهند. برای مقابله با این، به شخص B این امتیاز داده می شود که «آخرین حرف» را داشته باشد، یا به عبارت دیگر، این فرصت را پیدا می کند که به طور قطعی بحث را در دور نهایی به پایان برساند. این تضمین می کند که هر تحلیل یا ردی که آنها در دور نهایی انجام دهند بی پاسخ خواهد ماند و مشروعیت آن کاملاً در دست رای دهندگان و/یا قضات بدون تأثیر شخص الف خواهد بود. نتیجه برای نتیجه گیری، من تمام نکات PRO را رد کردم بنابراین بسیار دور و به شما نشان داده‌اند که ساختار مناظره به گونه‌ای است که زمینه یکسانی را برای هر یک از طرف‌های خانه در نظر می‌گیرد و اهداف یکسانی را برای هر دو طرف تعیین می‌کند. مناظره، ذاتاً، هم برای شخص A و هم برای شخص B منصفانه است. از شما متشکرم و منتظر پاسخ PRO هستم.
وقتی اولین نفری باشید که به نکاتی دست پیدا می کنید، بحث ها سخت تر می شود
c3e9c4a6-2019-04-18T14:36:11Z-00004-000
شما باید اصیل باشید تصور کنید در حال بحث هستید. شما به سختی به نکاتی فکر می کنید که دیدگاه شما را تایید کند. خوب حدس بزنید چی؟ کسی که چالش را می پذیرد می تواند آن را بخواند و نکاتی را که فکر می کردید انتخاب کند و در مورد آنها بحث کنید. بعد شما با مناظره آنها مناظره کنید. سپس به این ترتیب پایین می آید. همانطور که همه ما می دانیم، مردم معمولاً از نکات اصلی فراتر از بیانیه آغازین، حداقل در اینترنت استفاده نمی کنند.
وقتی اولین نفری باشید که به نکاتی دست پیدا می کنید، بحث ها سخت تر می شود
f25e63e3-2019-04-18T13:24:15Z-00000-000
به سلامتی عزیزم
رایانه های شخصی بازی بهتر از کنسول ها هستند.
f25e63e3-2019-04-18T13:24:15Z-00001-000
در اینجا نسخه 2 آمده است: http://www.youtube.com...
رایانه های شخصی بازی بهتر از کنسول ها هستند.
f25e63e3-2019-04-18T13:24:15Z-00002-000
من می پذیرم و به یک رپر نیمه مشهور یوتیوب اجازه می دهم که از طرف من بحث کند http://www.youtube.com...
رایانه های شخصی بازی بهتر از کنسول ها هستند.
f25e63e3-2019-04-18T13:24:15Z-00003-000
بسیاری می گویند کنسول بازی در حال منسوخ شدن است. این، چرا بازی بر روی چیزی است که به راحتی توسط یک ماشین اعداد خردکن قدرتمند مانند رایانه شخصی قابل مقایسه است؟ همه این مسخره‌ها فقط از طرف یک دنبال‌کننده عصبانی و نابینا ناشی می‌شود، که به نظر نمی‌رسد در وهله اول متوجه شود چه چیزی بازی‌های ویدیویی را سرگرم‌کننده کرده است، و اینکه تعداد پخش‌کننده‌های رایانه‌های شخصی برخلاف سادگی جذاب، در حال کاهش است. یک کنسول کسانی که روی رایانه شخصی بازی می‌کنند می‌توانند ساعت‌ها در مورد نرخ فریم، پیکسل‌ها و قدرت خام دستگاه بازی خود که با عشق ساخته شده‌اند، صحبت کنند که خرید آن حدود 1500 دلار هزینه داشت. حتی اگر قیمتی بیش از چهار برابر یک کنسول بازی دارد، به دلیل تصویر زیبایی که از مانیتور ACER پخش می شود، به راحتی ارزش آن را دارد. و این برای کسانی که می‌توانند مثل من روی درخت پول پرتاب کنند عالی است، اما اگر شما هم مثل من هستید و از بازی آنلاین لذت می‌برید، شاید چند مشکل دیگر پیش بیاید. با سفارشی سازی زیاد در دنیای رایانه شخصی، تغییرات زیادی در مورد حریفانی که در یک مسابقه آنلاین با آنها روبرو خواهید شد، وجود دارد. بیایید بگوییم که Player 1 دارای یک سیستم بازی باورنکردنی است که 128 FPS را فشار می‌دهد، و اعداد دیگری که نمی‌توان تصور کرد، و آنها با کسی که با یک کروم بوک 100 دلاری بازی می‌کند جفت می‌شود. در این مرحله، یافتن شخص دیگری که رایانه شخصی مشابهی داشته باشد تقریباً غیرممکن است، بنابراین زمین بازی یکنواخت است. با این تفاوت ها در ماشین های بازی، تاخیر و افت فریم اجتناب ناپذیر است. با یک کنسول بازی، به شما این تجملات را می‌دهید که بدانید هر کسی در تیم دیگر دقیقاً همان دستگاه کپی کربنی را دارد که شما دارید. و این حتی تعداد افراد بیشتری را به جای رایانه شخصی در کنسول بازی نمی‌کند. برای یک مصرف کننده معمولی، یک کنسول بسیار جذاب تر از رایانه های شخصی بازی است که به پول بیشتری نیاز دارد. در حالی که مردم ممکن است گیمرهای «سخت‌کور» نباشند، جمعیت را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهند. کنسول ها همچنان بر اتاق نشیمن حکومت می کنند. اگرچه آنها هرگز آن را اعتراف نمی کنند، گیمرهای رایانه شخصی مخفیانه از جامعه سرسبز ارائه شده توسط کنسول های بازی متنفرند.
رایانه های شخصی بازی بهتر از کنسول ها هستند.
d6517702-2019-04-18T12:36:24Z-00000-000
حدس می‌زنم علم درست است، اما تربیت بدنی (P.E) بهتر است. در مورد آن فکر کنید، می توانید ساعت ها در کلاس درس بنشینید و در مورد پیکربندی مجدد مولکولی یاد بگیرید، یا می توانید با دوستان خود فوتبال بازی کنید. به هر حال چرا می خواهید در مورد پیکربندی مجدد مولکولی بیاموزید؟ من فکر می‌کنم بحث در اینجا بر اساس ذهن سالم یا بدن سالم است. با علم ذهن سالم و P.E بدن سالم. برای حل این مشکل تنها کاری که باید انجام دهید این است که از استیون هاوکینز بپرسید. فقط 500 کلمه
علم بهترین است!
d6517702-2019-04-18T12:36:24Z-00001-000
علم بهترین است!
علم بهترین است!
ede05d3d-2019-04-18T15:09:31Z-00000-000
از آنجایی که حریف من هیچ ردی ارسال نکرده است، بنابراین من بدون مخالفت می روم. علاوه بر این، @FreedomEagle شما حق ندارید به هر کسی که می خواهید شلیک کنید، همچنین به دلیل ذهنیتی که نشان داده اید که دارید، نباید تفنگ تهاجمی داشته باشید. به دلیل عدم وجود مخالفت در این بحث، مجدداً اعلام می‌کنم که به عنوان یک مسیحی دگرجنس‌گرا غیرمذهبی، همجنس‌گرایی را توبیخ نمی‌کنم یا توصیه نمی‌کنم زیرا معتقدم که این یک گناه نیست.
آیا همجنسگرایی در واقع گناه است
ede05d3d-2019-04-18T15:09:31Z-00001-000
از اینکه در این مورد با من هم نظرید متشکرم با این حال، اگر هر دو طرف موافق باشند، این واقعاً یک بحث نیست.
آیا همجنسگرایی در واقع گناه است
ede05d3d-2019-04-18T15:09:31Z-00002-000
موریکا، اصلاحیه دوم حق حمل اسلحه را بیان می کند، و همجنس گرایان دارای سلاح هستند، بنابراین همجنس گرایی گناه نیست زیرا خدا به من این حق الهی را می دهد که به افرادی که در چمن من می آیند تیراندازی کنم و این حق الهی را برای حمل تفنگ تهاجمی ام 4 به من می دهد. بنابراین همجنس گرایی گناه نیست. در پایان، مریکا، اسلحه، متمم دوم، مک‌دونالدز و فریدوم، من به جانم می‌نشینم، آمین. مگر اینکه همجنس گرا نباشید، گناه است. ~~Freedom Eagle
آیا همجنسگرایی در واقع گناه است
ede05d3d-2019-04-18T15:09:31Z-00003-000
کتاب مقدس مدت‌ها پیش نوشته شد، زمانی که چنین حجم زیادی از تحقیقات علمی وجود نداشت، و به همین دلیل مردم معتقد بودند که همجنس‌گرایی یک انتخاب است زیرا چیزی برای اثبات خلاف آن وجود ندارد. حتماً می دانید که کتاب مقدس در اخلاق اجتماعی نیز نوشته شده است، نه فقط اخلاق مذهبی. به عنوان مثال، مردم در آن زمان سنگسار زنی را که قبل از ازدواج باکرگی خود را از دست داده بود، جایز می دانستند.
آیا همجنسگرایی در واقع گناه است
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00000-000
به نظر می رسد که شما در نیمه راه به من توهین می کنید و در نیمه راه در مورد پرونده خود بحث می کنید. بله، من یک عادت واقعاً بسیار بد این کار را در مناظره ها دارم و مدتی است که سعی می کنم آن را ترک کنم... متأسفانه من فقط پیشرفت جزئی داشتم.
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00001-000
به نظر می رسد که شما در نیمه راه به من توهین می کنید و در نیمه راه بحث خود را مطرح می کنید. با این حال، تمام امتیازات شما معتبر است. بنابراین، من پیروزی را به شما می دهم.
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00002-000
1) زمان خیلی کم این کار را می توان در یک زمان در یک کشور، در یک دوره 100 یا 200 ساله انجام داد. هر چند کشورهای زیادی وجود دارند که نمی توانند یک گزینه باشند... بیش از نیمی از کشورهای جهان باید این کار را انجام دهند. با فقر شدید مقابله کنید، و اگر ایالات متحده و کشورهای ثروتمند به مدت 20 سال بر روی یک کشور تمرکز کنند، همانطور که برنامه اصلی شما نشان می دهد، آنگاه تنها می تواند به 5-10 کشور کمک کند. این امر هنوز بخش بزرگی از جهان را بدون هیچ گونه کمکی رها می‌کند، در حالی که هنوز از نظر مالی کشورهای ثروتمند را فلج می‌کند. 2) ایالات متحده و سایر کشورها پول کافی ندارند: «اگر این کار در مدت طولانی انجام شود، پول مورد نیاز نباید از بین برود. ملت‌هایی که می‌دهند.» دقیقاً همین اتفاق خواهد افتاد... شما پیشنهاد می‌کنید که کشورهای ثروتمند صدها میلیارد دلار هر ساله به مدت 100 تا 200 سال به کشورهای فقیر بریزند، این واقعیت است که چنین سیاستی حتی از نظر مالی فلج می‌کند. ثروتمندترین کشورها مانند ایالات متحده 3) ریختن میلیاردها به یک کشور کارساز نیست ما عراقی ها و افغان ها را برای بازسازی زیرساخت هایشان استخدام نکردیم. به هر حال تا آنجا که من می دانم. بله، ما انجام دادیم، این تنها چیزی است که ما در 8 سال گذشته در هر دو کشور این کار را انجام داده ام. http://www.defense.gov...http://www.nytimes.com...4) ایالات متحده و کشورهای ثروتمند نمی توانند به سادگی از کشورهای فقیر پیشی بگیرند و آنها را بازسازی کنند. بنابراین یک ملت حق ندارد به ملت دیگری کمک کنید روی پاهایش بیاید؟ این چیزی نیست که من می گویم احمق... بحث این بود که ایالات متحده و سایر کشورها واقعاً نمی توانند پولی را که به ملت فقیر می دهند کنترل کنند و آنها باید به سادگی آن را به مردم محلی اعتماد کنند. دولتی که ملت فقیر را اداره می کند... و این بارها و بارها نشان داده است که مشکل ساز است، زیرا کشورهای فقیر تمایل دارند دولت هایی به طرز وحشتناکی ناکارآمد و فاسد داشته باشند که مدیریت صدها میلیارد دلار کمک خارجی در سال را کاملاً مختل می کنند. ....5) بسیاری از کشورهای فقیر زمین کشاورزی زیادی ندارند: با فناوری امروزی، از جمله کودها و چیزهایی از این قبیل، من مطمئن هستم که می توانیم آن زمین را قابل کشت و زرع کنیم. و حتی اگر بتوانید آفریقا دقیقاً منبع آب فراوانی برای نگهداری چنین مزرعه ای ندارد http://thewaterproject.org...6) این برنامه بر فرضیات احمقانه تکیه دارد: من فکر می کنم اگر این برنامه به درستی انجام شود، کار می کند. اما این کار به درستی انجام نمی شود، زیرا هرگز به درستی انجام نشده است..... ریختن تریلیون ها به یک کشور برای بهبود آن نشان داده است که اصلا کارساز نیست، و شما این را نادیده می گیرید زیرا فکر می کنید این بار این کار انجام خواهد شد. متفاوت باشد
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00003-000
1. کشورهای بیش از حد: می توان آن را در یک کشور در یک دوره زمانی 100 یا 200 ساله انجام داد. 2. ایالات متحده و سایر کشورها پول کافی ندارند: اگر در یک دوره زمانی طولانی انجام شود، پول مورد نیاز نباید بر کشورهایی که پول می دهند را تحت تاثیر قرار دهد. 3. آمریکا قبلاً این را امتحان کرده بود: کاری که ما در عراق و افغانستان انجام دادیم فرستادن سرباز بود. ما عراقی ها و افغان ها را برای بازسازی زیرساخت هایشان استخدام نکردیم. به هر حال تا آنجایی که من می دانم نیست. 4. ما حق نداریم این کار را انجام دهیم: پس یک ملت حق ندارد به پای خود به ملت دیگری کمک کند؟ 5. بسیاری از کشورهای فقیر زمین کشاورزی زیادی ندارند: با فناوری امروزی، از جمله کودها و مواردی از این قبیل، مطمئنم که می‌توانیم آن زمین را قابل کشت کنیم. 6. این برنامه بر فرضیات احمقانه تکیه می کند: به نظر می رسد اگر آنها کسب و کار خود را داشته باشند، و اگر فرصت فراوان باشد، مردم در واقع یاد می گیرند که از خود حمایت کنند. و ما به سادگی به آنها کمک نمی کنیم. ما از آنها می خواهیم زیرساخت های خود را بسازند و ما به آنها پول می دهیم. آنها در نهایت یاد می‌گیرند که به خودشان کمک کنند، حتی بعد از اینکه ایالات متحده این رشته را رها کرد. خلاصه: من فکر می کنم اگر برنامه به درستی انجام شود، کار می کند.
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00004-000
دلایلی که چرا این برنامه در یک میلیون سال کار نخواهد کرد: 1) کشورهای فقیر زیادی در جهان وجود دارند که نمی‌توان میلیاردها دلار را در آن جمع کرد. برنامه Pro در ابتدا به طور کامل بر روی هائیتی متمرکز است، که کمتر از 0.15٪ از جمعیت جهان را در خود جای داده است، و سپس ادعا می کند که اگر در هائیتی کار کند، می تواند در بقیه جهان نیز کار کند... مشکل این است که جهان متشکل از کشورهای تحت سلطه ای است که بزرگتر و پرجمعیت تر از هائیتی هستند و بهبود ثروت این کشورها هزینه ای را که برای تعمیر کشوری به کوچکی هائیتی می طلبد، کم می کند....... کشورهایی مانند زیمبابوه، هند، سومالی، نیجریه، مصر و غیره همگی کشورهایی با وسعت و جمعیت بسیار بزرگ‌تر هستند که هر تلاشی برای از بین بردن فقر شدید در این کشورها به تریلیون‌ها برای رفع آنها در طی چند سال نیاز دارد.......2) ایالات متحده و سایر کشورهای ثروتمند آنقدر ثروتمند نیستند، ایالات متحده این منبع عظیم ثروت نیست که بتواند تریلیون ها دلار را در زهکشی تخلیه کند تا به هر کشور فقیر جهان کمک کند تا اندکی کمتر شکسته شود. ایالات متحده در حال حاضر بیش از هر کشور دیگری در جهان پول بدهکار است، و کشورهای دیگر در اروپا نیز از نظر بدهی وضعیت بهتری ندارند... پیشنهادی مانند این که از همه ثروتمندترین کشورها می‌خواهد که تریلیون‌ها را به نیمی از این بدهی‌ها سرازیر کنند. کشورهایی که در جهان با فقر شدید دست و پنجه نرم می‌کنند، به سادگی کشورهای ثروتمند را بسیار بیشتر به سمت بدهی‌ها، شاید به ورشکستگی کامل سوق می‌دهند، زیرا این کشورها آنقدر پول ندارند که روی ملت‌های دیگر بسوزانند. 3) احتمالاً حتی در ده سال گذشته، ایالات متحده صدها میلیارد، شاید حتی چند تریلیون دلار، به افغانستان، عراق و پاکستان در تلاش برای ساختن این کشورها و همچنین جنگیدن در جنگ، سرمایه گذاری کرده است. ترور...... علیرغم این مداخلات تریلیون دلاری در طول بیش از یک دهه اکنون، عراق و افغانستان هنوز دو کشور شکست خورده در جهان هستند و پاکستان نیز همچنان در انتهای لیست قرار دارد: ://en.wikipedia.org... ریختن تریلیون ها دلار به کشوری که سالانه تنها دو میلیارد تولید ناخالص داخلی دارد، به سادگی منجر به بهبود انفجاری یا حتی اندکی در طول سال ها نمی شود، همانطور که برنامه شما نشان می دهد که .... در واقع تنها دلیلی که عراق و افغانستان چند پله جهش کرده اند این است که کشورهای دیگر حتی فقیرتر شده اند، نه به این دلیل که لزوماً پیشرفت کرده اند. اگر ریختن تریلیون ها به عراق و افغانستان به مدت 10 سال باعث رفع فقر در این کشورها نشد، پس چه چیزی باعث می شود فکر کنید که ریختن میلیاردها دلار به کشورهای دیگر برای 20 سال تأثیر بهتری خواهد داشت؟4) ایالات متحده و کشورهای ثروتمند نمی توانند فقط هر جا که می‌خواهند قدم بزنند و ملت‌ها را هر طور که می‌خواهند بسازند، با وجود اینکه کشورهایی مانند هائیتی و عراق فقیر هستند، آنها هنوز هم دولت‌هایی دارند که در تلاش برای اصلاح ملت‌هایشان حق حاکمیت دارند. بنابراین، هرگونه کمک مالی توسط ایالات متحده و کشورهای ثروتمند برای تعمیر یک کشور به دولت هایی می رسد که در حال حاضر در آنجا تلاش می کنند تا مشکل را حل کنند، و اگر من دولت های کشورهایی مانند فکر می کنم که آنها را می شناسم می شناسم، پس به احتمال زیاد آنها قصد دارند مشکل را حل کنند. آن پول را کاملاً به چیز دیگری منفجر کنید. کشورهایی که با فقر دست و پنجه نرم می کنند با کشورهایی که دولت های فوق فاسد دارند (برای مثال نیجریه و کره شمالی) همبستگی بسیار خوبی دارند. اگر قرار است میلیاردها دلار را به یک کشور بریزید، در واقع کاری که انجام می دهید این است که آن را به دولت های آن کشورها می دهید و امیدوار هستید که از آن سوء استفاده نکنند، یا حتی از آن استفاده ناکارآمد نکنند... و 10 از 10 بار. آنها چیزی را خراب می کنند و پول به جایی که قرار است برود نمی رود. 5) بسیاری از کشورهای فقیر زمین قابل کشت ندارند. کل برنامه شما بر روی ایجاد زیرساخت ها و ساخت مزارع متمرکز است..... خب این مشکل برای کشورهایی است که تقریباً به طور کامل بیابان هستند و مناطق زیادی برای ساختن مزارع در وهله اول ندارند... لیبی، چاد، الجزایر نیجر، سومالی و مالی همه کشورهایی هستند که درصد کمی از زمین در آنها قابل کشت است. مالی تنها در 5 درصد از درصد زمین های قابل کشت ذکر شده است، و بسیاری از کشورهای دیگر وضعیت بسیار بهتری ندارندhttp://www.tradingeconomics.com...برنامه شما به شدت بر کشاورزی برای ساختن کشور تمرکز دارد، اما در کشورها که هیچ زمینی برای کشاورزی ندارند، این برنامه کاملا بی فایده و محکوم به شکست است. 6) این برنامه بر اساس بسیاری از فرضیات احمقانه عمل می کند مردم یاد خواهند گرفت که بدون کمک خارجی از خود حمایت کنند. مردم برای اولین بار پس از مدت طولانی به توانایی خود ایمان خواهند داشت به معنای واقعی کلمه هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این اتفاق در همه ..... این فقط آرزوست. اگر تنها دلیل رشد یک کشور کمک های خارجی خیره کننده باشد، آنگاه همه در آنجا باور خواهند کرد که تنها در صورتی می توانند کشور خود را بهبود بخشند که کمک های خارجی زیادی به آنها وارد شود، که دقیقا برعکس آنچه شما ادعا می کنید انجام خواهند داد. علاوه بر آن، مقامات دولتی فاسد نیز به کمک های خارجی نگاه خواهند کرد
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
9bb25fb0-2019-04-18T16:45:11Z-00005-000
ایالات متحده توجه خود را به کشور فقیری مانند هائیتی معطوف کرده است. سپس .. ایالات متحده میلیاردها دلار برای تعمیر زیرساخت های خود و راه اندازی مزارع مفید هزینه می کند. نکته اینجاست: آنها مردم محلی را برای انجام همه این کارها در لیست حقوق و دستمزد دولت ایالات متحده استخدام می کنند. به کارگران دستمزد غذا، پول یا هر دو پرداخت می‌شد. مزارع غذای ملت را فراهم خواهند کرد و مردم یاد خواهند گرفت که بدون کمک خارجی از خود حمایت کنند. مردم برای اولین بار پس از مدت ها توانایی خود را باور خواهند کرد. بعد از اینکه همه غذا برای خوردن داشته باشند، سایر حرفه ها مانند مشاغل اداری نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. بعد از بیست سال یا بیشتر وضعیت کشور بسیار بهتر خواهد شد و سپس ایالات متحده می تواند به برنامه خود پایان دهد و شاید همان کار را در کشور دیگری انجام دهد. من به خوبی می دانم که این احتمالاً به هیچ وجه به نفع ایالات متحده نخواهد بود، اما به نام ریشه کنی فقر انجام می شود. اگر همه کشورهای ثروتمند از این برنامه ها حمایت مالی می کردند، فقر شدید در عرض 100 سال تقریباً منقرض می شد. من منتظر پاسخ کسی هستم که مایل است در مورد این موضوع با من بحث کند.
پیشنهاد من برای ریشه کنی فقر شدید
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00000-000
(قبل از مطالعه به توضیح در نظرات مراجعه کنید.) استدلال شما در تمام اشکال آن اثبات بر تناقض است. ابتدا به اصل مطلب می پردازم. من فقط سطرهای مربوطه را برای خوانایی بیشتر ارائه می کنم: الف - ممکن است موجودی حداکثر بزرگ وجود داشته باشد، بنابراین در یک جهان ممکن وجود دارد. ب - اگر فقط در برخی از جهان‌های ممکن وجود داشت، حداکثر عالی نبود، زیرا وجود در همه جهان‌های ممکن حتی بزرگ‌تر بود. ج - پس باید در تمام عوالم ممکن وجود داشته باشد. چه تعریفی از بزرگ باید به کار ببریم تا بتوانیم ادعا کنیم که وجود در همه جهان های ممکن «بزرگتر» است؟ در طول بحث، من دو پیشنهاد کرده ام: 1 - «قدرتمند؛ داشتن توانایی انجام دادن». 2 - «از اهمیت یا اهمیت عمده.» شما سومی را ارائه کردید: 3 - «داشتن شایستگی غیرمعمول، بسیار تحسین برانگیز.» همانطور که می بینید، تعریفی که ما به کار می بریم در تعیین نتیجه استدلال شما یا حتی جاری شدن آن بسیار مهم است. اگر از تعریف اول استفاده کنیم، وجود حداکثری شما خدایی نیست، که در پایان دور اول اشاره شد، شما فقط به این موضوع اعتراض نکردید همچنین کاملاً بدیهی است که اگر از تعریف دوم یا سوم استفاده کنیم، گزاره B نادرست است، زیرا وجود در همه جهان‌های ممکن، موجودی را در دورهای 2 و 3 بزرگ‌تر نمی‌کند، با بیان اینکه شما از این موضوع اجتناب می‌کنید ویژگی‌هایی را ارائه کرده‌اند که یک موجود فوق‌العاده کاملاً بی‌معنی است، مگر اینکه ما تعیین کنیم که چگونه عظمت را می‌سنجیم ، شما نشان می دهید که می تواند به طور شبیه سازی به معنای تمام تعاریف آن باشد. به عنوان مثال، می تواند ترکیبی از 3 مورد بالا باشد. این به سادگی نمی تواند باشد، زیرا آن تعاریف می توانند تداخل داشته باشند. باز هم پیشنهاد می‌کنم که در تعریف 2، من بزرگترین موجود هستم. طبق تعریف 1، بدیهی است که یک موجود قادر مطلق حداکثر عالی خواهد بود. اگر من قادر مطلق بودم، این حتی از هر یک از دو مورد دیگر هم بزرگتر بود، و بنابراین یک من قادر مطلق، حداکثر موجود بزرگی خواهد بود. اگر با استفاده از آن 2 تعریف مشترک وجود یک موجود حداکثر بزرگ را ثابت کنیم، فقط وجود یک من قادر مطلق را ثابت کرده ایم! به همین دلیل است که ما باید به یک تعریف از کلمه در هر استدلال پایبند باشیم و/یا آنها را اولویت بندی کنیم. شما سعی می کنید با درخواست من برای تعریف بزرگ برای اولین بار در دور 3 و 4 با ارسال یک نسخه متفاوت از استدلال که در آن از استفاده از آن کلمه اجتناب می کنید، روبرو شوید: الف - ممکن است موجودی که قادر مطلق است، دانای کل، همه چیز خیرخواه، و ضرورتاً موجود وجود دارد، بنابراین در برخی از جهان های ممکن وجود دارد. ب - اگر در بعضی از عوالم ممکن وجود داشته باشد، در تمام عوالم ممکن وجود دارد. ج - پس باید در تمام عوالم ممکن وجود داشته باشد. من این نکته را مجدداً بیان می‌کنم: هر شکلی از استدلال که در آن ممکن است نتیجه‌گیری با توجه به مقدمات درست نادرست باشد، باطل است. در اینجا اعتراض شما به خدایان ارائه شده است که در دور 5 فهرست می کنید: ... حداکثر وحشتناک بودن، به خودی خود، اعمال قدرت مطلق و دانایی مطلق را تضمین نمی کند. اگر «وحشتناک» را «ایجاد ترس یا وحشت یا وحشت» تعریف کنیم، قطعاً موجودی که قادر مطلق است بیشتر از موجودی محدود ترس ایجاد می‌کند. شما پیشنهاد می کنید که نیازی به ایجاد یک جهان وجود ندارد، اما چقدر وحشتناک می تواند باشد اگر قادر به خلق چیزهایی نباشد که می تواند وحشت زده و از بین برود؟ دانایی کل نیز وحشتناک بودن موجود را افزایش می دهد. بنابراین، هر دوی این ویژگی‌ها برای یک موجود بسیار وحشتناک ضروری هستند. شما ادعا می کنید که وحشتناکی حداکثری با قدرت مطلق در تضاد است، اما این را تایید نمی کنید. با پیش بینی احساسات تماشاگران نسبت به این ادعا، توجه داشته باشید که این تنها در موردی صادق است که حداکثر وحشتناک بودن دلالت بر غیرممکن بودن برخی چیزها از نظر منطقی باشد، مانند نجات یک بچه گربه از درخت. این واقعیت که موجودی حداکثر وحشتناک حاضر به کمک به یک بچه گربه از درخت نیست به این معنی نیست که در اصل نمی تواند به یک بچه گربه از درخت کمک کند. علاوه بر این، من بر این عقیده هستم که موجودی که می تواند به بچه گربه کمک کند و در عوض ترجیح می دهد این کار را نکند، وحشتناک تر از موجودی است که به سادگی نمی تواند. نمی‌تواند موجودی تحریک‌کننده یا رقابتی MG وجود داشته باشد، زیرا چنین موجودی لزوماً باید به چیزهایی متکی باشد که می‌تواند آزاردهنده باشد و چیزهایی برای رقابت با آنها (همانطور که شما نشان می‌دهید). من به راحتی می‌توانم موجودات لزوماً موجود را تصور کنم که این ویژگی‌ها را دارند. نیازی نیست چیزهایی وجود داشته باشند که موجودی که حداکثر تحریک کننده باشد بتواند آزار دهنده باشد. همچنین لازم نیست موجودی وجود داشته باشد که موجود رقابتی حداکثر بتواند با آن رقابت کند. این در اختیار هر یک از این موجودات تحت قدرت مطلق خود خواهد بود که چیزهایی را برای آزردگی خلق کنند تا با آنها رقابت کنند. به طور مشابه، طبق تعریف شما از یک موجود حداکثر بزرگ، چنین موجودی همه چیز خیرخواه خواهد بود. لازم نیست میدانی وجود داشته باشد که این موجود بتواند در آن کارهای نیک انجام دهد. می تواند زمینه ای ایجاد کند که در آن بتواند انجام دهد
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00001-000
این یک تقلید وحشتناک است. دلیل اینکه یک MGB تحت تعریفی که ارائه کردم برای همه جهان های ممکن اعمال می شود این است که یک ویژگی MGB همانطور که تعریف شده است این است که توضیح وجود آن، اگر واقعا وجود داشته باشد، به جای وجود احتمالی ضروری است. اگر شما یک MGB را به عنوان یکی از غذاهای تند تعریف کنید که قابل تحمل ترین غذاهای تند است، آنگاه مقدمات از این تعریف تبعیت نمی کنند. بنابراین با استفاده از این مثال، که مغالطه‌آمیز است، و مقایسه آن با تعریفی که من ارائه کردم، که به نتیجه می‌رسد، ثابت کرده‌اید که تعریفی که من به آن متوسل شده‌ام درست است. وجود واجب، وجود در هر عالم منطقی ممکن است. ضرورت یک خاصیت است، وجود نیست. سپس، در نهایت، شما سعی می کنید یک پیش فرض استدلال واقعی را انکار کنید. استدلال هایی که در آنها کلمه عالی وجود ندارد، استدلال های متفاوتی نیستند. آنها دقیقا همان استدلال هایی هستند که در پست اول ارائه کردم. چیزی که شما رد نکردید این است که کلمه بزرگ بی معنی است زیرا استدلال با جایگزینی آن با خدا و O^3NE دقیقاً به همان روش عمل می کند. بنابراین، تعاریفی مانند آنچه شما ارائه کردید، در تعیین صحت استدلال اهمیتی ندارد. من در حال حاضر به جهانی فکر می کنم که وجود ضروری در آن یک خاصیت نیست و از طریق دیگر عوالم ممکن غیر قابل دسترس است این نشان دهنده ناآگاهی شما از قلمرو مدال است. در هیچ دنیای ممکنی، ضرورت نمی تواند دارایی نباشد. این درست است زیرا هر چیزی که وجود دارد توضیحی درباره وجودش دارد. این تبیین ها بر دو قسم هستند: (1) به ضرورت ذات خود وجود دارند یا (2) به دلیل خارجی (احتمالی) وجود دارند. خاصیت ضرورت در هر عالم ممکنی وجود دارد. این دو توضیح از بودن است. من با پرداختن به اولی به تقلیدهای شما می پردازم. اعتراض من در مورد همه آنها صدق می کند: در مورد حداکثر وحشتناکی: این بد است. موجود حداکثر وحشتناک فقط به این معناست که بگوییم موجودی وجود دارد که همه کاره است (این همان معنی است که حداکثر وحشتناک بودن). اما، حداکثر وحشتناکی، به خودی خود، اعمال قدرت مطلق و دانایی مطلق را تضمین نمی کند. بنابراین، غیرممکن است که این موجود، این ویژگی ها را داشته باشد و نیز ضرورت، زیرا «هولناکی حداکثری» تنها مستلزم یکی از ویژگی هایی است که شما توضیح دادید: همه جانبه خواهی. برعکس، یک MGB که به عنوان «موجودی بزرگتر از آن قابل تصور نیست (این را در دور دوم بیان کردم»» لزوماً باید قادر مطلق باشد و غیره، زیرا اگر اینطور نبود، می‌توان موجودی بزرگ‌تر را تصور کرد. اما یک موجود حداکثر وحشتناک کاربرد یکسانی ندارد زیرا من می توانم تصور کنم که یک موجود حداکثر وحشتناک قادر مطلق نیست. یعنی من می توانم موجودی را تصور کنم که در شرف ایجاد وحشت است، اما این بدان معنا نیست که باید توانایی انجام همه کارهایی را که منطقاً ممکن است (توان مطلق) را داشته باشد. برای اینکه یک موجود حداکثر وحشتناک باشد، نیازی نیست که بتوان برای مثال جهان را خلق کرد. بنابراین استدلال شکست می خورد زیرا در واقع با قدرت مطلق منافات دارد. بگذارید فقط یک کلمه در مورد تحریک کننده و رقابتی بگویم: این چیزها غیر منطقی است. MG نمی تواند موجودی آزاردهنده یا رقابتی باشد زیرا چنین موجودی لزوماً باید به چیزهایی برای تحریک و رقابت با آنها تکیه کند (همانطور که شما نشان می دهید). این، منوط به وجود چیزهای دیگر است. از این رو لازم نیست. از این رو قابل اجرا نیست. بنابراین شما یک تقلید مسخره آمیز موفق ارائه نکرده اید. سپس می‌خواهید حداکثر تعالی را در تعریف استنفورد تعریف کنید. از قضا، آنها این کار را برای شما انجام دادند، یک بار دیگر. برتری حداکثری موجودی است که دارای: «قادر مطلق، دانای مطلق و از نظر اخلاقی کامل» است. چیزی که آن را MG می کند این است که ضروری است. یک موجود همه چیز خیرخواه اگر به یک جهان ممکن محدود شود به همان اندازه خیرخواه خواهد بود. اما نمی توان آن را به یک جهان ممکن محدود کرد. این تناقض است که بگوییم یک موجود ضروری (که در همه عوالم ممکن وجود دارد) «محدود به یک جهان ممکن است». هیچ راهی وجود ندارد، حداقل آن چیزی که شما ارائه کرده اید، برای رسیدن از بی ذهنی + قدرت مطلق به تناقض، بنابراین دلالت بر ذهنیت دارد. قدرت مطلق موجودیت ناخودآگاه دست نخورده باقی می ماند. این به طرز ناامیدکننده ای مغالطه آمیز است. شما ادعا می کنید که ذهن ها بدون مغز نمی توانند وجود داشته باشند. شما ادعا کردید، استدلالی نیاوردید. بنابراین من سعی خواهم کرد پیش بینی کنم زیرا این آخرین فرصت من است: همه استدلال ها برای ماتریالیسم جوهر این است که ما هیچ ذهنی را نمی شناسیم که به مغز وابسته نباشد. توجه کنید که چگونه این به تجربه ما و هومو ساپینس اختصاص دارد. هیچ استنباط منطقی وجود ندارد که به کسی اجازه دهد بگوییم چون انسان ها ذهن مجسم ندارند، بنابراین غیرممکن هستند. شما باید نشان دهید که این مفهوم مانند یک مربع گرد است و به وضوح اینطور نیست. علاوه بر این، شما یک بار دیگر در مورد قدرت مطلق تردید دارید: ادعای شما این است که موجودی قادر مطلق وجود دارد اما نمی توان آن را خدا نامید زیرا آگاه نیست. این یک تناقض است. طبق تعریف، قدرت مطلق توانایی یک موجود برای انجام تمام کارهایی است که از نظر منطقی ممکن است. اما ما این وجدان را می دانیم
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00002-000
با تشکر از شما که در نهایت موضع خود را در مورد استفاده از کلمه عالی بیان کردید. برای من ناراحت کننده است که برای انجام این کار تا دور 4 صبر کرده اید، اما امیدوارم اکنون که این کار را انجام داده اید، نکات من روشن شود. شما پیشنهاد می کنید که این استدلال تعریفی را که شما به آن استناد کرده اید را ثابت کند. این درست است اگر و تنها در صورتی که تعریف شما اجازه دهد استدلال شما معتبر باشد. به عنوان مثال، اگر من یک موجود حداکثر بزرگ را به عنوان موجودی با بالاترین تحمل غذای تند تعریف کنم، منطقاً نتیجه نمی گیرد که وجود آن در یک جهان ممکن دلالت بر وجود او در همه جهان های ممکن دارد. تا زمانی که کلمه عالی را تعریف نکنید، مشخص نیست که آیا استدلال شما منطقی است یا خیر. سپس دوباره شکل دیگری از استدلال را ارائه می کنید که از کلمه عالی استفاده نمی کند. ابتدا باید توجه داشته باشم که این همان استدلالی نیست که شما برای صحت آن استدلال می کردید. به رای دهندگان یادآوری می کنم که این را در نظر داشته باشند، به هر حال کار اضافی برچیدن آن را انجام خواهم داد: من در حال حاضر به جهانی فکر می کنم که در آن وجود ضروری یک خاصیت نیست و از طریق دیگر جهان های ممکن غیرقابل دسترسی است. این یک دنیای ممکن با تعریف شماست. بر اساس تعریف جدید شما از یک موجود حداکثر بزرگ، فرض 3 به این ترتیب جعل شده است. علاوه بر این، در فلسفه، اعتبار با جداول صدق تعیین می شود. هر نوع استدلالی که در آن نتیجه گیری ممکن است با توجه به مقدمات درست نادرست باشد، نامعتبر است. اکنون چند خدای دیگر را تعریف خواهم کرد: یک موجود حداکثر وحشتناک موجودی است که قادر مطلق، دانای مطلق، لزوماً موجود، و همه کاره است. شوخی های عملی با مردم پخش می کند و آنها را گیج می کند و عشق غیر قابل توضیحی به موسیقی مایلی سایرس دارد. یک موجود رقابتی حداکثر موجودی است که قادر مطلق، دانای مطلق، موجود ضروری است و تنها یک هدف دارد: خنثی کردن هر کاری که موجود حداکثری انجام می دهد. اگر استدلال هستی شناختی برای اثبات وجود هر موجودی که شما تعریف می کنید معتبر بود، برای اثبات وجود هر موجودی که من تعریف می کنم نیز معتبر است. تا زمانی که وجود آن موجوداتی را که من تعریف کرده ام اعتراف نکنید، ساختار استدلال نامعتبر است. خوشبختانه وجود همه این موارد با نادرستی فرض 3 در تعاریف آنها نفی می شود. در پاسخ به پسوند 2، این همان چیزی است که من برای اولین بار گفتم که وجود یک موجود حداکثر بزرگ را قبول دارم، اگر و تنها در صورتی که اعتبار استدلال را مجاز بداند. هر موجود بزرگی که مناسب باشد، خدا در نظر گرفته نخواهد شد. اگر پیشنهاد می کنید از تعریف موجودی حداکثر بزرگ استفاده کنید که دایره المعارف فلسفه استندفورد از آن استفاده می کند، من از شما می خواهم که «عالی» را همانطور که از شما خواسته ام «عظمت» را تعریف کنید، و به همان دلیل. همچنین جهان ممکنی را مطرح می‌کنم که از طریق دیگر جهان‌های ممکن غیرقابل دسترس است و وجود واجب در آن خاصیت نیست. با تشکر از شما برای ارائه تعریفی از کلمه بزرگ که به شما اجازه می دهد همه چیز خیرخواه باشد. متأسفانه، اگر منظور از عالی این است، فرض 3 استدلال شما نادرست است. یک موجود همه چیز خیرخواه اگر به یک جهان ممکن محدود شود به همان اندازه خیرخواه خواهد بود. نقص شما در تلاش برای ترکیب همه تعاریف کلمه عالی است. این ماهیت مغالطه ابهام است. وقتی تصمیم می‌گیریم کدام تعریف اولویت دارد، مشکل ایجاد می‌شود. به عنوان مثال، اگر بزرگ به معنای قدرتمند. دارا بودن توانایی انجام و از اهمیت یا اهمیت عمده باشد، یکی از این دو مورد زیر سوال می رود: آیا این موجود حداکثر بزرگ را باید خدا تلقی کرد یا اعتبار استدلال اگر اولی اولویت داشته باشد، همان مشکلاتی که قبلاً ارائه کرده‌ام به وجود می‌آید. اگر دومی اولویت داشته باشد، من اعلام می کنم که از خدا بزرگترم. در مورد ضرورت شعور، توجه داشته باشید که من در بیان خود دقت کردم. من پیشنهاد کردم که یک ذهن بی‌جسم ممکن است منطقاً ممکن نباشد. با این حال، به نظر می رسد این موضوع شما را از موضوع اصلی منحرف می کند. گفته من این بود که یک موجود حداکثر بزرگ، بسته به تعریف بزرگ، نیازی به هوشیاری ندارد. اگر این موجود عقل نداشته باشد، نمی تواند فکر کند، تعقل کند، و غیره. اما اینها چیزهایی هستند که بدون ذهن منطقاً غیر ممکن است. هیچ راهی وجود ندارد، حداقل آن چیزی که شما ارائه کرده اید، از بی فکری + قدرت مطلق به تناقض برسیم، بنابراین دلالت بر ذهنیت دارد. قدرت مطلق موجودیت ناخودآگاه دست نخورده باقی می ماند. پسوند 3 فقط تکرار این نکته است. من قبلاً به این موضوع پرداخته ام. مطمئناً، یک چیز قادر مطلق اگر تصمیم نگیرد نیازی به انجام کاری ندارد. اما این مستلزم توانایی آن در انتخاب است. این دنبال نمی شود. یک سنگ اگر بخواهد انجام ندهد نیازی به انجام کاری ندارد. این مستلزم توانایی انتخاب نیست. این امکان وجود دارد که چیز به سادگی نتواند به دلیل عدم امکان منطقی انتخاب کند. به یاد داشته باشید که قدرت مطلق لزوما مفید نیست. در پاسخ به اظهارات پایانی شما، اگر w
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00003-000
متاسفم شما به استدلال پاسخ نمی دهید. استدلال متکی به تعریف فردی اجزای آن نیست. تعریف MGB همانطور که توسط آلوین پلانتینگا، که این استدلال را توسعه داد، تعریف شده است، همانطور که من در دور اول تعریف کردم. شما در مورد هیچ چیز دعوا می کنید پسوند یک: هرکسی می تواند استدلالی را که من در رد اول مطرح کردم در مورد اینکه چگونه بازی تعاریف او بی ربط بود، گسترش دهد. استدلال متکی به تعریف کلمات خاصی نیست. بلکه برهان تعریفی را که من به آن متوسل شدم ثابت می کند. من این را به طریق زیر نشان دادم، استدلالی که او به آن پاسخ نداد: 1. ممکن است موجودی قادر مطلق، دانای مطلق، همه چیز خیرخواه و لزوماً موجود (O^3NE) وجود داشته باشد. 2. اگر ممکن است که یک موجود O^3NE وجود داشته باشد، پس یک O^3NE در یک جهان ممکن وجود دارد. در هر جهان ممکنی وجود دارد، پس در جهان واقعی وجود دارد. وجود دارد ببینید، استفاده از MGB مورد نیاز نیست. فقط سه کلمه برای تعریف موجودی با ویژگی های ذکر شده در بالا استفاده می شود. آرگومان یکسان عمل می کند و ثابت می کند که موجودی با O^3NE وجود دارد. نتیجه‌گیری می‌شود مگر اینکه او به یکی از محل‌ها حمله کند، کاری که هنوز انجام نداده است. پسوند دوم: من همچنین استدلال فوق را با نشان دادن اینکه استفاده از MGB به طور خاص در صورتی که به سادگی آن را با GOD جایگزین کنم ضروری است، اثبات کردم. خداوند به عنوان یک قادر مطلق تعریف شده است که همه چیز خوبی و ضروری را می شناسد. اکنون، با کار بر اساس این تعریف، استدلال همچنان به نتیجه می رسد، و ثابت می کند که تعاریف فردی نامربوط هستند: 1. ممکن است خدا (همانطور که تعریف شده) وجود داشته باشد. 2. اگر امکان وجود خدا وجود داشته باشد، پس خدا در برخی موارد ممکن وجود دارد. جهان 3. اگر خدا در یک جهان ممکن وجود دارد، پس او در هر جهان ممکنی وجود دارد .... بقیه به دنبال دارد. علاوه بر این، من استدلال کردم که استفاده از تعاریف فردی گمراه کننده است. ده ها تعریف از کلمه عالی وجود دارد. هیچ یک از اینها فلسفه دین را در بر نمی گیرد، زیرا یک فرهنگ لغت رایج مرجع خوبی برای بحث هایی مانند این نیست. ابتدا یک تعریف جمعی از یک MGB از یک مرجع ارائه خواهم کرد (چون به نظر می رسد من کافی نیستم) و سپس از تعاریف فردی استفاده می کنم تا دقیقاً همان کارهای مسخره ای را که او انجام می دهد تا موقعیت های خود را تضعیف کند: از دایره المعارف فلسفه استنفورد: پیروزمندان استدلال هستی‌شناختی وجهی پلانتینگا (1974) تقریباً به این صورت است: بگوییم که یک موجود دارای «عالی حداکثری» است اگر و تنها در صورتی که قادر مطلق، دانای کل و از نظر اخلاقی کامل باشد. و تنها در صورتی که در هر دنیای ممکنی از برتری حداکثری برخوردار باشد - یعنی اگر و فقط اگر لزوماً وجود داشته باشد و لزوماً حداکثر عالی باشد. این تعاریف فردی مهم نیست، بلکه تعریف جمعی است، زیرا مهم نیست که شما آن را چه می نامید، استدلال ثابت می کند که یک موجود دانا، همه خوب، همه قدرتمند و ضروری وجود دارد. اسم آن را MGB بگذارید یا نه. آن را یک ساندویچ بنامید (این ممکن است مبهم باشد، اما اگر ساندویچ را به عنوان داشتن این ویژگی ها تعریف کنید، پس این استدلال همچنان کار می کند و خدایی را ثابت می کند که شما به او اعتقاد ندارید) اما اکنون من از reductio ad absurdum استفاده می کنم تا نشان دهم چگونه شما استفاده از تعاریف بی معنی است. OMNIBENEVOLENCE: یک تعریف از GREAT داشتن شایستگی غیر معمول، بسیار تحسین برانگیز است. با شخصیت نجیب خوب، یکی از ده ها تعریف این کلمه شامل موارد فوق می شود. بنابراین، اگر تعاریف فردی مهم باشد، حدس می‌زنم همه چیز خوب بودن بخشی از «شایستگی»، «تحسین» و «اشراف» است. بنابراین برای اینکه بتوانید این موضوع را به چالش بکشید، باید به کلمات بیشتری حمله کنید. این نشان دهنده پوچ بودن تاکتیک های شماست. شما یک ادعای بی دلیل می کنید و در نهایت به ایده دانای همه چیز حمله می کنید زیرا ممکن است از نظر منطقی ممکن نباشد. خوب است، آیا می توانید یک استدلال ارائه دهید؟ هیچ ناهماهنگی منطقی صریح و واضحی در ذهن بی جسم وجود ندارد. بنابراین یک دنیای ممکن وجود دارد که در آن این چیزها می توانند وجود داشته باشند. آنها از نظر متافیزیکی امکان پذیر هستند. من حتی نیازی به دفاع از دوگانه گرایی-تعامل گرایی ندارم، زیرا شما امتیازی ویرانگر می دهید. یعنی شما تصدیق می کنید که یک MGB وجود دارد، اما فقط دارای خاصیت قادر مطلق است. پسوند 3: این ویرانگر است. شما به این واقعیت که ابهام می کنید پاسخ نداده اید. قدرت مطلق برای سومین بار به معنای توانایی انجام تمام کارهایی است که از نظر منطقی ممکن است. اگر این موجود قادر مطلق باشد و خاصیت آگاهی و در نتیجه توانایی تفکر، احساس، عمل با هدف و غیره را نداشته باشد، منطقاً کارهایی ممکن است که نمی تواند انجام دهد. از این رو، قادر مطلق نیست. اما شما قبول کردید که قادر مطلق بود. بنابراین، لزوماً نتیجه می‌شود که ذهنی دارد که مقید به جسمانی نیست. شما اعتراض می کنید: شما مرا متهم می کنید که از کلمه «قادر مطلق» استفاده نادرست کرده ام. باید به این نکته اشاره کنم که وجود برای اینکه بتواند کاری کند نیازی نیست
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00004-000
از شما متشکرم که سعی کردید این موضوع را برای من روشن کنید. من واقعاً بحث را درک کرده ام و دو دور گذشته را صرف توضیح برای شما کرده ام که چقدر مهم است که شما اصطلاح عالی را تعریف کنید. متأسفانه هنوز از ارائه تعریف کوتاهی کرده اید. این در تعیین صدق مقدمات یا اعتبار استدلال شما از اهمیت اساسی برخوردار است. لطفاً تعریفی برای بزرگ انتخاب کنید که بتوان از آن برای توصیف خدا به روشی که می‌خواهید استفاده کرد و همچنین اجازه می‌دهد استدلال شما اعتبار خود را حفظ کند. گزینه دیگر شما این است که در یک اشتباه مبهم مقصر باشید. من در دور 1 درخواست کردم که این کار را در دور 2 انجام دهید. اکنون از شما می خواهم که این کار را در دور 4 انجام دهید. شما در واقع یک موجود فوق العاده را تعریف کرده اید... با این حال، شما این کار را بسیار ضعیف انجام داده اید. برای ارائه این تعریف از کلمه ای استفاده کرده اید که تعریف خاصی ندارد. اگر ندانیم «بزرگ» به چه معناست، چگونه باید بدانیم که یک موجود حداکثر «بزرگ» با خدا قابل مقایسه است؟ مجدداً مثالی را ارائه می کنم که در آن بزرگ به معنای اهمیت یا اهمیت عمده است. در این مورد، من از خدا بزرگتر هستم، زیرا برای خودم بسیار مهمتر هستم زیرا به خدا اعتقاد ندارم. آیا من خدا هستم؟ البته من از شما خواهش می کنم که برای صحت و سقم استدلال خود، یک تعریف برای من ارائه دهید تا زمانی که شما تعریف خود را ارائه نکرده ام از یک موجود حداکثر بزرگ که بر اساس تعریف من از بزرگ معیوب است، و شما آن را تحت این تعریف به چالش نکشید تا زمانی که طرفدار یک تعریف معتبر ارائه دهد به شما هشدار می دهم که با این موضوع بیش از حد منحرف نشوید با این حال، چون حدود 6000 کاراکتر باقی مانده است، از آن دفاع خواهم کرد. من در هیچ نقطه ای پیشنهاد نکردم که وجود یک خاصیت است. من به خوبی از دلیلی که شما می گویید آگاهم. با این حال، من وجود را به عنوان یک موجود پیشنهاد کردم، نه یک ویژگی. وجود ممکن است محمول نباشد، اما مسلماً می تواند موضوع باشد. علاوه بر این، در مورد خود هستی، آگاهی ممکن است منطقاً ممکن نباشد، زیرا هیچ چیز فیزیکی وجود نخواهد داشت که مسئول این آگاهی باشد. بنابراین، قدرت مطلق آن دست نخورده باقی می ماند. شما مرا متهم به استفاده نادرست از کلمه قادر مطلق می کنید. باید به این نکته اشاره کنم که وجود برای اینکه بتواند همه چیز را انجام دهد نیازی به انجام کاری ندارد. بهره مندی از قدرت مطلق طبق شرایط قدرت مطلق الزامی نیست.
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00005-000
من فکر می‌کنم شما استدلال را درک نمی‌کنید: من ادعا کردم که تعریفی که برهان هستی‌شناختی بر آن تکیه می‌کند، از یک موجود حداکثر بزرگ، موجودی است که دارای ویژگی‌های قادر مطلق، دانای مطلق، خیرخواهی و وجود در هر جهان ممکن است. حال، بر اساس آن تعریف از MGB، استدلال بر حسب قیاس، وجود چنین موجودی را ثابت می کند. 1. ممکن است که یک MGB وجود داشته باشد (MGB تعریفی است که من دادم) اگر این فرض درست باشد، بقیه موارد دنبال می شود. برهان تعریفی را که عرض کردم ثابت می کند، پس برای اینکه شما وجود چنین موجودی را انکار کنید، باید یکی از مقدمات را رد کنید. تا آنجا که هنوز هیچ یک از آنها را رد نکرده اید، نتیجه گیری ضروری است. استفاده شما از تعاریف مشکوک و بی ربط است. حتی اگر قبول کنم که تعاریف شما از تک تک کلمات قابل اجرا است، تنها کاری که باید انجام دهم این است که عبارت MGB را به خدا تغییر دهم. سپس بحث همچنان ادامه دارد، بنابراین بازی معناشناسی بی ربط است: خدا بزرگترین موجود قابل تصور است. او به عنوان بزرگترین موجود قابل تصور، قادر مطلق، دانا و ضروری در هر جهان ممکن خواهد بود. 1. ممکن است که خدا وجود داشته باشد 2. اگر ممکن است که خدا وجود داشته باشد، پس خدا در یک جهان ممکن وجود دارد. بنابراین دعوای شما در مورد معنایی تک تک کلمات MGB بی ربط است زیرا نتیجه هنوز ادامه دارد. کل بحث را می توان گسترش داد زیرا استدلال، صرف نظر از تعاریف شما، ثابت می کند که موجودی که من تعریف کرده ام وجود دارد. بنابراین برای برنده شدن، باید یک فرض خاص را رد کنید، در غیر این صورت یک کیفرخواست وجود دارد که ممکن است مجبور شوید در معرض آن قرار بگیرید: غیرمنطقی. در صورتی که مقدمات درست باشد، و شما هنوز یکی از آنها را رد نکرده اید، نتیجه گیری ضروری است. متاسفم، شما اشتباه می کنید نتیجه قیاس، که استدلال است، این است که بنابراین، یک MGB (مانند موجودی که همه قدرتمند است، همه دانا، همه خوب در هر جهان ممکن است) وجود دارد. همانطور که گفتم، MGB در قیاس همان است که می‌گوییم: «ممکن است در هر جهان ممکن موجودی دانا، همه خوب، همه قدرتمند و ضروری وجود داشته باشد». MGB به سادگی نامگذاری موجودی است که همه آن ویژگی ها را دارد. از آنجایی که تعریفی از یک مفهوم کامل ارائه کردم، تردید نمی کنم: عظمت حداکثری. آرگومان تحت تعریفی که در آرگومان یک ارائه دادم عمل می کند که هنوز به آن پاسخ نداده اید. شما نمی توانید به سادگی یک کلمه را در یک مفهوم تعریف کنید. مفهوم به عنوان یک کل تعریف می شود. به یاد داشته باشید، آرگومان مستقل از تعاریف فردی عمل می کند، آرگومان (مانند قیاس) MGB را که من تعریف کردم ثابت می کند، بنابراین بحث شما بی ربط است. استدلال من بر اساس مخالفت با تعاریفی که ارائه کردید نیست. من مطمئن هستم که به طور کلی، معنای آن کلمات همین است. اما من مفهوم یک موجود حداکثر بزرگ را به عنوان موجودی تعریف کرده ام که هیچ موجودی بزرگتر از آن را نمی توان تصور کرد. بزرگترین موجود قابل تصور استدلالی که هنوز به آن پاسخ نداده اید، این تعریف را ثابت می کند، به این معنی که استدلال های شما بی ربط هستند. من نمی توانم به اندازه کافی بر این موضوع تاکید کنم زیرا آرگومان بر اساس تعریفی که ارائه کردم عمل می کند. اگر به ادبیات برهان هستی‌شناختی وجهی نگاه کنید، این دانش عمومی است. استدلال من از علم کل رد نمی شود. واقعیت این است که شما قدرت مطلق را به عنوان ویژگی یک MGB پذیرفتید. شما با گفتن این که یک MGB ویژگی های دانش، عقل، دانایی و غیره را ندارد کاملاً با خود مخالفت می کنید زیرا این بدان معنی است که چیزهایی وجود دارد که یک MGB نمی تواند انجام دهد/تجربه کند که با قدرت مطلق در تضاد است. مفهوم: شما از نظر قدرت مطلق ابهام دارید، زیرا این به معنای داشتن توانایی انجام تمام کارهایی است که منطقاً ممکن است، که شامل دانای همه چیز است. در مورد همه چیزخواهی: نگاه کنید، حتی اگر چنین موجودی لازم نباشد خیرخواه باشد، این کاملاً بی ربط است. دلیل آن این است که استدلال ثابت می کند موجودی با این خاصیت واقعاً وجود دارد. حتی اگر مجبور نباشد این خاصیت را داشته باشد، پس چه؟ این استدلال ثابت می کند که با نتیجه گیری درست است. بنابراین، یک MGB (همانطور که من آن را تعریف کرده ام) وجود دارد. در مورد وجود: این متناقض است که شما این استدلال را مطرح کنید. نسخه منسوخ برهان هستی شناسی که توسط آنسلم کانتیبری در سال 1033 پس از میلاد ایجاد شد، با در نظر گرفتن وجود به عنوان یک ویژگی، همین اشتباه را مرتکب شد. امانوئل کانت این استدلال را با اثبات اینکه وجود یک محمول یا یک خاصیت نیست، کنار گذاشت. این پوچ است. نگاه کنید، این به اندازه کافی رد شده است. ضمناً ادعای شما مبنی بر اینکه وجود به تنهایی قادر مطلق است نادرست و ابهام است. قادر مطلق باز هم به معنای توانایی انجام کاری است که از نظر منطقی ممکن است. اما یک مفهوم انتزاعی که شما ارائه می دهید، توانایی تفکر، تجربه شخصیت و غیره را ندارد، بنابراین شما از کلمه به درستی استفاده نمی کنید. من فکر می کنم واضح است که استدلال پابرجاست. برای دور شدن از بحث تعریف، دلیل برنده شدن من اینجاست: 1. ممکن است
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00006-000
«از همان ابتدا می‌توانم بسط واضحی از استدلال هستی‌شناختی که ارائه کردم را انجام دهم. دلیلش این است که حتی اگر همه آنچه شما گفتید درست باشد، باز هم استدلال درست است، یعنی نتیجه آن نیز درست است.» متأسفانه، نتیجه‌گیری شما این نبود که «موجودی بسیار عالی وجود دارد»، بلکه «خدا وجود دارد» بود که در خط پایانی دور اول به آن اشاره کردید. در واقع یک موجود حداکثر بزرگ وجود دارد. در این مورد با من اختلافی ندارید. اختلاف من در این است که این موجود بزرگ، خدا یا حتی خداست. این بیانیه همچنین شامل ادعای شما در پاراگراف پایانی دور 2 می شود. «استفاده شما از تعاریف برای کلمات خاص اشتباه است. من یک MGB، حامیان استدلال هستی‌شناختی به معنای «قدرتمند بودن» عالی و «معیار توانایی انجام دادن» به معنای بزرگی نیستند. مغالطه ابهام به من اجازه دهید توضیح دهم: اگر کلمه بزرگ را به معنای از اهمیت یا اهمیت عمده در نظر بگیریم، آنگاه وجود حداکثری شما قادر مطلق، دانای مطلق یا خیرخواه نیست. در واقع، من اعلام می‌کنم که در عوض یک موجود بزرگ، خودم هستم. من برای من بسیار مهمتر از موجودی قادر مطلق، دانای مطلق و همه چیز خواه هستم، زیرا معتقدم چنین موجودی وجود ندارد. بنابراین، من می توانم به موجودی «بزرگتر» از بزرگ ترین موجود قابل تصور فکر کنم. واضح است که شما تعریف بزرگ را برای قدرتمند بودن نمی پذیرید. داشتن توانایی انجام دادن.» من به شما پیشنهاد می کنم برای جلوگیری از مغالطه فوق الذکر سعی کنید یک تعریف جایگزین در دور بعدی ایجاد کنید. شما پیشنهاد می کنید که «تعریف [شما]» در پایان پاراگرافی که من به تازگی به آن اشاره کردم، برتر است. می پرسم: منظورت از تعریف موجود حداکثر بزرگ بود؟ اگر اینطور است، من به سادگی بیان می کنم که تعریف شما می تواند کمتر محدود کننده باشد و همان هدف را محقق کند، و بنابراین، پایین تر است. در واقع، یک جزء به طور بالقوه متناقض است (مشروط بر اینکه به اندازه کافی از آن دفاع نکنید)، که اگر این مورد نشان داده شود، مفید بودن تعریف شما را کاملاً باطل می کند. منظورت از تعریف بزرگ و عظمت بود؟ اگر اینطور است، پس من مجدداً به شما پیشنهاد می کنم که سعی کنید این تعاریف را در دور بعدی ایجاد کنید. من استدلال خود را علیه دانای کل گسترش خواهم داد زیرا رد شما بر اساس اختلاف نظر در معنای کلمه عظیم است. تا زمانی که یک تعریف جایگزین ایجاد نکنید، استدلال پابرجاست. «یک موجود خیرخواه مطلق نیز دارای عظمت حداکثری است، زیرا این که بزرگترین مرجع ممکن در مورد اخلاق نباشد، از آنچه که به معنای حداکثر بزرگ بودن، یعنی بزرگترین موجود قابل تصور است، پایین تر است.» یک موجود برای ایجاد یک قانون اخلاقی، در صورت وجود، نیازی به خیرخواهی ندارد. در واقع، یک موجود قادر مطلق و قادر مطلق باید یک قانون اخلاقی ایجاد کند تا از آن سرپیچی کند. شما ادعا می کنید که خوب بودن بزرگتر از تا حدی خوب یا همه شر بودن است. در واقع، ما ممکن است موجودی را ترجیح دهیم که همه چیز خیر باشد، اما اگر تعریف «عظمت» برای داشتن معنایی که اخلاق را در بر می گیرد ثابت نشود، این ادعا ارزشی ندارد. بنابراین، من دوباره ادعا می‌کنم که یک موجود بی‌طرف بزرگتر از هر دو خواهد بود، زیرا هیچ محدودیتی برای اعمال خود نخواهد داشت. «پس ادعا می‌کنید که وجود خود قادر مطلق است. شما از نظر کلمه قادر مطلق مرتکب مغالطه ابهام شده اید. قادر مطلق به معنای توانایی اشیا برای انجام همه کارهای منطقی ممکن است. در واقع وجود مسئول همه چیزهای منطقی ممکن است. اگر خود وجود نبود، چیزی وجود نداشت، از جمله مفاهیم آن چیزهایی که منطقاً ممکن است. وجود، به خودی خود، هر آنچه را که وجود دارد، در جای خود قرار داده است، و خود دگرگونی در هستی می تواند هر چیزی را که ممکن است وجود داشته باشد، به وجود آورد. اما مفهومی انتزاعی از چیزی که بر اساس تعریف مبهم شما از قدرت مطلق، فاقد هر گونه توانایی برای ادراک یا استدلال یا استناد به هدف یا تجربه عشق یا تجربه هوس کردن شخص و غیره است، بنا به تعریف قادر مطلق نیست. باز هم، این اختلاف بر اساس مخالفت شما با تعریف من از عالی رخ می دهد. من از این فرصت استفاده می‌کنم و تا زمانی که تعریف دیگری ارائه نشود، بر بی‌ربط بودن دانای کل اهمیت بیشتری می‌دهم.
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00007-000
از شما برای مناظره متشکرم. از همان ابتدا می‌توانم بسط واضحی از استدلال هستی‌شناختی را که ارائه کردم، انجام دهم. دلیلش این است که حتی اگر همه چیزهایی که شما گفتید درست باشد، باز هم استدلال درست است، یعنی نتیجه آن هم درست است. توجه داشته باشید که چگونه تعریفی که من از MGB ارائه کردم از نظر قیاس قیاسی بخشی از بحث نیست. این به این دلیل است که قیاس، اگر مقدمات درست باشد، تعریف MGB را که من به آن متوسل شدم ثابت می کند. یعنی اگر استدلال درست باشد، تعریف MGB که ارائه کردم در موجودی که واقعاً وجود دارد مثال زده می شود. اگر قبول دارید که ممکن است که یک MGB وجود داشته باشد همانطور که در MGB تعریف کردم، پس همه چیز دنبال می شود. بنابراین شما نشان ندادید که چقدر تعریف من ناهماهنگ است. اما، طبیعتا، استدلال های شما خالی است. استفاده شما از تعاریف برای کلمات خاص اشتباه است. من یک MGB، حامیان استدلال هستی‌شناختی به معنای «قدرتمند» بودن «بزرگ» و «اندازه‌گیری توانایی انجام دادن» به معنای عظمت نیست. همانطور که گفتم، در مجموع، یک MGB موجودی است که «هیچ موجودی بزرگتر از آن قابل تصور نیست». اگر می توانید به یک موجود بزرگتر فکر کنید، آنگاه MGB خواهد بود. بنابراین، اگر ویژگی‌های این موجودی که من به آن متوسل شده‌ام، ویژگی‌هایی باشد که یک MGB باید به عنوان موجودی داشته باشد که هیچ چیزی بزرگتر از آن را نمی‌توان تصور کرد، در این صورت تعریف من برتر است. دانایی کل: استدلال شما آشکارا اشتباه است. شما می گویید: موجودی بسیار عالی که می تواند همان وظایف را بدون آگاهی انجام دهد، به همان اندازه عالی خواهد بود که یک موجود حداکثر عالی با آگاهی. این دروغ است. شما قبلاً تصدیق کرده اید که یک MGB دارای قدرت مطلق است. اما اگر یک MGB قدرت مطلق داشته باشد، باید آگاهی داشته باشد. زیرا اگر نتواند توانایی ادراک و استدلال و تفکر را تجربه کند، پس نه تنها MGB نیست، بلکه قادر مطلق نیست، زیرا چیزی وجود دارد که منطقاً ممکن است که نتواند انجام دهد. یعنی خاصیت داشتن آگاهی. علاوه بر این، اگر توانایی دانای همه چیز را نداشته باشد، واقعاً یک MGB نیست، زیرا ما می توانیم موجودی بزرگتر را به طور قابل قبولی تصور کنیم. کسی که دارای حداکثر هوش و دانش است. بنابراین ادعای شما مبنی بر اینکه یک MGB مغالطه‌آمیز است، زیرا طبق تعریف، کامل‌ترین موجود قابل تصور دارای ویژگی‌های شناخت و عقل و آگاهی است. داشتن این چیزها بهتر از نداشتن است وگرنه بی هدف کور است. یک موجود خیرخواه مطلق نیز دارای عظمت حداکثری است، زیرا این که بزرگترین مرجع ممکن در اخلاق نباشد، از آنچه به معنای حداکثر بزرگ بودن، یعنی بزرگترین موجود قابل تصور است، پایین تر است. ماهیت چنین موجودی به دلیل ماهیت عظمت حداکثری، مستلزم خاصیت خیر بودن است، زیرا همه خوب بودن بیشتر از تا حدی خوب یا همه شر بودن است. آن وقت شما ادعا می کنید که وجود خود قادر مطلق است. شما از نظر کلمه قادر مطلق مرتکب مغالطه ابهام شده اید. قادر مطلق به معنای توانایی اشیا برای انجام همه کارهای منطقی ممکن است. اما مفهومی انتزاعی از چیزی که بر اساس تعریف مبهم شما از قدرت مطلق، فاقد هر گونه توانایی برای ادراک یا استدلال یا استناد به هدف یا تجربه عشق یا تجربه هجوم شخص و غیره است، بنا به تعریف، قادر مطلق نیست. دیدگاه شما این انتزاع را به عنوان چیزی تبدیل می کند که نمی تواند کارهای متعددی را انجام دهد که ما تصور می کنیم یک MGB قادر به انجام آن است. بنابراین، شما به طور کامل تعریف قدرت مطلق را تضعیف می کنید زیرا دیدگاه شما به این معنی است که کارهایی وجود دارد که نمی تواند توسط این موجود انجام شود. با این حال، مهم است که توجه داشته باشید که من برنده می شوم حتی اگر همه چیز در بالا نادرست باشد. شما به سادگی اشاره کردید که یک MGB لزومی ندارد ویژگی های خاصی داشته باشد. اما شما نشان ندادید که داشتن آن ویژگی ها منطقاً نامنسجم است. از آنجایی که شما ثابت نکردید که منطقاً ناسازگار است، پس این بدان معناست که نتیجه استدلال دنبال می شود و بنابراین یک MGB تحت تعریف من وجود دارد. از آنجایی که استدلال بر اساس تعریفی است که من ارائه کردم و تعریفی که من ارائه کردم منطقاً ممکن است، بنابراین نتیجه گیری بر اساس قوانین استنباط غیرقابل اجتناب است. از آنجایی که ممکن است یک MGB همانطور که در پست 1 توسط من تعریف شده است احتمالاً در یک جهان مثال زده شود، پس نتیجه می شود که چنین موجودی وجود دارد، حتی اگر شما درست می گویید و MGB نباید آن ویژگی ها را داشته باشد. استدلال من نشان می دهد که دارد. به هر حال، منابع شامل آلوین پلانتینگا است که این فرم مدال را توسعه داده است.
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00008-000
به عنوان سلب مسئولیت، موافقم که برهان هستی‌شناختی استدلالی متقن برای یک موجود حداکثر بزرگ است. آنچه من نشان خواهم داد که معیوب است، تعریف شما از یک موجود حداکثر بزرگ است، و بنابراین پیشنهاد شما مبنی بر اینکه این موجود حداکثر بزرگ، خداست. این در یک لحظه مشخص خواهد شد. برای این استدلال، من موارد زیر را به عنوان پیشنهاد برای تعاریف «بزرگ» و «عظمت» مطرح می‌کنم: بزرگ – قدرتمند. داشتن توانایی انجام بزرگی - معیاری از توانایی یک چیز برای به انجام رساندن. برای این دور، من تحت این تعاریف عمل خواهم کرد. اگر با اینها موافق نیستید یا مایل به ارائه تعاریف جایگزین هستید، لطفاً در دور بعدی این کار را انجام دهید. این ادعای شماست که یک موجود حداکثر بزرگ دانای کل خواهد بود. من ادعا می کنم که دانایی مطلق به عظمت یک موجود بی ربط است. در واقع، این ادعای من است که آگاهی کیفیتی نیست که برای یک موجود حداکثر بزرگ لازم باشد. یک موجود حداکثر بزرگ که بتواند همان وظایف را بدون آگاهی انجام دهد، به همان اندازه عالی خواهد بود که یک موجود حداکثر عالی با آگاهی. ادراک انسانی ما نشان می‌دهد که داشتن ذهن، چیزها را «بهتر» می‌سازد، اما این باعث نمی‌شود که چیزی برای انجام دادن بیشتر باشد. اگر یک موجود بسیار عالی در عوض مجموعه ای از رویدادهای از پیش برنامه ریزی شده وابسته به شرایط باشد، توانایی آن موجود برای به حرکت درآوردن آن رویدادها را تغییر نمی دهد. همچنین ادعای شما این است که یک موجود حداکثر بزرگ، همه چیز خیرخواه خواهد بود. حتی اگر ثابت کنیم که چنین موجودی دارای شعور بوده است، لازم نیست کارهای نیک انجام دهد. باز هم، مطمئناً ما انسان ها ترجیح می دهیم که خیرخواهانه باشد. با این حال، یک موجود خیرخواه در واقع از این جهت محدود است که نمی تواند کارهای شیطانی انجام دهد. من پیشنهاد می‌کنم که یک موجود خنثی در واقع بزرگ‌تر از یک موجود خیرخواه یا همه‌جانبه است، زیرا می‌تواند آزادانه کارهای خیر یا شر را انجام دهد، حتی اگر بخواهیم ثابت کنیم که چنین چیزهایی وجود داشته‌اند. چیزی که برای ما باقی می ماند موجودی است که قادر مطلق است (یعنی می تواند هر کاری را انجام دهد) و در هر دنیای منطقی ممکن وجود دارد. وجود خود قادر مطلق است (اگر در یک جهان ممکن وجود داشته باشد، پس تحت قدرت وجود محقق شده است. حتی خدا نیز ادعا نمی کند که قادر به ایجاد چیزهای منطقی نامنسجم است.) و باید در هر جهان منطقی ممکن وجود داشته باشد. در غیر این صورت تناقض است. وجود خود یک موجود حداکثر بزرگ است. اگر می خواهید موجودی ناخودآگاه را پرستش کنید که به محض ایجاد شما، شما را نابود کند، آزادید که این کار را انجام دهید. با این حال، ادعای من این است که این اصلاً خدا نیست، بلکه صرفاً یک ویژگی واقعیت است.
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
f4a9d491-2019-04-18T18:51:26Z-00009-000
چارچوب: برای اینکه نشان دهیم استدلال هستی‌شناختی صحیح نیست، CON باید نشان دهد که یکی از مقدمات استدلال نادرست است. اگر همه مقدمات برهان درست باشد، نتیجه به‌طور ضروری دنبال می‌شود، زیرا این یک استدلال قیاسی است. مشاهده اول: «جهان های ممکن» توصیفی از واقعیت هستند. آنها روش هایی هستند که جهان می توانسته باشد اما در واقع چنین نیست. به عنوان مثال، پری ها در واقع وجود ندارند، اما دنیای ممکنی وجود دارد که در آن پری ها وجود دارند. اگر چیزی ممکن است، پس در دنیای ممکنی وجود دارد. مشاهده دو: یک موجود حداکثر بزرگ (MGB) موجودی است که قادر مطلق، دانای مطلق و خیرخواه است و در هر دنیای منطقی ممکن (وجود ضروری) وجود دارد. از آنجایی که یک MGB موجودی است «که هیچ موجودی بزرگتر از آن تصور نمی‌شود»، باید دارای خاصیت ضرورت باشد، زیرا وجود تنها در برخی از جهان‌های ممکن حداکثر بزرگ‌تر نیست، یعنی می‌توان موجودی بزرگ‌تر را تصور کرد. یعنی یکی که در هر دنیا وجود دارد. مشاهده سوم: گفتن چیزی ممکن است، یعنی چیزی که از نظر منطقی منسجم باشد، مانند این است که بگوییم جهان ممکنی وجود دارد که این چیز در آن وجود دارد. گفتن اینکه یک چیز در هر جهان ممکنی وجود دارد، به این معناست که بگوییم آن چیز در جهان واقعی وجود دارد، زیرا جهان بیرون یک جهان ممکن است. اینکه بگوییم چیزی که مصداق آن خاصیت وجوب است، در عالم ممکنی وجود دارد، مانند این است که بگوییم در هر عالم ممکنی وجود دارد، زیرا بالضروره بودن به معنای وجود در هر عالم ممکنی است. استدلال: فرض (1): احتمال وجود یک MGB پیش فرض (2): اگر ممکن است که یک MGB وجود داشته باشد، پس یک MGB در یک جهان ممکن وجود دارد فرض (3): اگر یک MGB در یک جهان ممکن وجود داشته باشد. , پس در هر جهان ممکن وجود دارد فرض (4): اگر یک MGB در هر دنیای ممکنی وجود داشته باشد، در دنیای واقعی وجود دارد. : بنابراین، یک MGB در دنیای واقعی وجود دارد. نتیجه گیری (7): بنابراین، یک MGB وجود دارد مقدمات 2-7 غیر قابل بحث است. منطق وجهی که استدلال با آن کار می کند به خوبی تثبیت شده است و فیلسوفان خداباور و خداباور هر دو موافق هستند. بنابراین، کل بحث بر این است که آیا وجود MGB ممکن است یا خیر. توجیه فرض 1: دو نوع احتمال وجود دارد: امکان متافیزیکی و امکان معرفتی. اولی چیزهایی را نشان می‌دهد که واقعاً ممکن است، زیرا ویژگی‌های آنها از نظر منطقی ناهماهنگ نیست، یا هیچ تناقض منطقی وجود ندارد. به عنوان مثال، مربع گرد از نظر متافیزیکی غیرممکن است، زیرا از نظر منطقی ناهماهنگ است. داشتن یک سکه در جیب شما از نظر متافیزیکی امکان پذیر است زیرا هیچ ناهماهنگی منطقی در مورد آن رویداد وجود ندارد. امکان معرفتی این است که با تمام آنچه می دانیم، X صادق است. مثل این است که یک معادله ریاضی دشوار ارائه شود و راه حل را ببیند. هر چه می دانید ممکن است درست یا نادرست باشد. یک مثال می تواند سکه باشد: با همه چیزهایی که می دانم شما می توانید یک سکه در جیب خود داشته باشید. امکان متافیزیکی با امکان بالفعل سروکار دارد، آن چیزهایی که واقعاً می توانند وجود داشته باشند زیرا ویژگی های آنها منطقاً نامنسجم نیست. بنابراین، اگر چیزی از نظر منطقی منسجم باشد، از نظر متافیزیکی ممکن است. بنابراین، آیا مفهوم MGB منسجم است؟ خب، به نظر می رسد هیچ تناقضی در تعریف من وجود ندارد. عدم انسجام کاملاً قابل قبول به نظر می رسد که ویژگی های موجود در تعریف از نظر منطقی سازگار باشند. بنابراین، اگر تعریفی که استدلال بر آن تکیه می‌کند منسجم باشد، نتیجه می‌شود که مقدمه 1 درست است و بنابراین استدلال صادق است. برای اینکه CON 1 را رد کند، مفهوم MGB باید ثابت شود که منسجم نیست. مثل مربع گرد به نظر نمی رسد چنین تناقضی مشهود باشد. بنابراین، اگر فکر می کنید وجود خدا حتی ممکن است، پس نتیجه می شود که خدا وجود دارد. و بنابراین ما مدرک پیشینی برای وجود یک MGB، AKA خدا داریم.
حل شد: برهان هستی شناختی صدا است
806480f-2019-04-18T20:02:33Z-00001-000
با تشکر از تلاش شما و بله شما نکته خوبی دارید اما من می توانم با آن کنار بیایم. من به دلیل ماهیت بحث یا رأی به این ایده فکر کردم. وقتی با کسی مناظره دارید و محدودیت زمانی برای دوره رای گیری وجود ندارد، منطقی نیست زیرا در این صورت برنده مشخصی وجود نخواهد داشت و باید همیشه بررسی کنید و در پایان، شما فقط تسلیم شوید نظر شما در مورد محدودیت تعداد رای دهندگان، من فقط معتقدم اگر بتوانیم بگوییم که بحث توسط 20 یا 30 تعداد رای دهنده یا حتی ده نفر تعیین می شود، اما مشکل گاهی اوقات این است که شما آن تعداد نفر را ندارید. رای دادن، سپس می توانید تصمیم بگیرید که چه کسی بیشترین افراد را در دوره رای گیری دارد. وقتی می گویید که مثلاً 10 لیبرال اول هستند و رای می دهند و محافظه کار گاهی دیر می آیند، تصمیم عادلانه نخواهد بود. من معتقدم که مردم نباید بر اساس احساسات یا نظرات خود رای دهند. رای باید بر اساس استدلال های مطرح شده توسط مناظره کنندگان باشد و اینکه چه کسی استدلال های بهتری دارد. من به این ترتیب رای می دهم و معتقدم که یک مناظره باید اینگونه تصمیم گیری شود. اگر در حال حاضر امکان حذف یک دور به دلیل عدم موفقیت در یک دوره زمانی وجود دارد، چرا دوره رای گیری یا تعداد رای دهندگان را محدود نکنید. این می تواند توسط مناظره کنندگان قبل از شروع مناظره تصمیم گیری شود. همچنین باید بدانید که نه همه مردم به هر مناظره رأی خواهند داد. مردم معمولاً مناظره ای را که به آن علاقه دارند می خوانند و سپس رأی می دهند. بنابراین حتی اگر محدودیت زمانی وجود نداشته باشد، بسیاری از مردم ممکن است رای ندهند. با تشکر و روز خوبی داشته باشید
ما باید تعداد محدودی رای دهنده یا زمان محدودی در www.debate.org داشته باشیم
806480f-2019-04-18T20:02:33Z-00002-000
من تلاش خواهم کرد تا این را برنده شوم، هرچند که بسیار کج و راست، به سمت Pro تنظیم شده است. از آنجایی که وب‌سایت آمار رکورد w/l شما را به‌روزرسانی می‌کند، لازم نیست رأی‌گیری را در زمان خاصی متوقف کنند تا نتایج را جمع‌آوری کنند. با محدود کردن تعداد رای دهندگان، انتخاب رای دهندگان را محدود می کنید، بنابراین، اگر 10 لیبرال قبل از محافظه کاران به یک موضوع محافظه کارانه برسند، و تنها 10 رای مجاز باشد، نسبت به مناظره کننده محافظه کار بی انصافی خواهد بود. همچنین به دلیل اینکه تعداد اعضای سایت بسیار کم است و تعداد کمی از افراد به طور فعال رای می دهند، با محدود کردن زمان رای گیری، تعداد رای ها را محدود می کنید، که قبلاً گفتم چیز خوبی نیست، برخی افراد در اینجا 24 نیستند. /7 اما ممکن است همچنان بخواهند رای دهند، اما اگر دوره رای گیری قبل از رسیدن به موضوع تمام شده باشد، نمی توانند.
ما باید تعداد محدودی رای دهنده یا زمان محدودی در www.debate.org داشته باشیم
806480f-2019-04-18T20:02:33Z-00003-000
من می دانم که اکثر مردم اینجا از جمله من اینجا هستند تا یاد بگیرند و واقعاً از باخت یا برنده شدن در یک بحث مهم نیست. در عوض می خواهم از دیگران یاد بگیرم. فقط فکر می کنم در طول دوره رای گیری، باید تعداد رای دهندگان یا روزهای محدودی برای تعیین برنده و بازنده داشته باشیم. این موضوع کل بحث را هیجان‌انگیز می‌کند... زیرا در حال حاضر محدود نیست و باید همیشه بررسی کنید تا بدانید آیا تغییری وجود دارد یا خیر. با تشکر
ما باید تعداد محدودی رای دهنده یا زمان محدودی در www.debate.org داشته باشیم
806480f-2019-04-18T20:02:33Z-00000-000
از آنجایی که شما اساساً استدلال خود را بر این واقعیت استوار کرده اید که می خواهید ببینید چه کسی برنده یا بازنده می شود، ابتدا به آن می پردازم. اول از همه، رکورد w/l به طور مداوم به روز می شود، بنابراین لازم نیست به عقب برگردید و دنبال کنید که آیا دائما برنده شده اید یا باخت، ثانیا رفتن به نمایه خود و نگاه کردن به هر یک از آنها چندان سخت نیست. بحث های خود را و به دو عدد بالای نام نگاه کنید. اگر مایل به تلاش برای بحث در مورد موضوع هستید، باید بتوانید چند بار کلیک کنید و تعدادی اعداد را بخوانید. شما همچنین تمام افرادی را که نمی‌توانند هر روز در وب‌سایت حضور داشته باشند را در نظر نگرفته‌اید و رای‌دهی را از دست می‌دهند، و هر بحثی به بیشترین تعداد رأی ممکن نیاز دارد تا از هر گونه سوگیری تأثیر نگذارد، درست مانند زمانی است که رسانه ها نظرسنجی می کنند، اگر از طیف وسیعی از مردم نظرسنجی نکنند، اغلب در نهایت اشتباه می کنند، به عنوان مثال، شیکاگو تریبیون بیان می کند که دیویی ترومن را در انتخابات ریاست جمهوری شکست داد... اگر فقط به تعداد کمی از رای دهندگان اجازه دهیم. ، ممکن است در نهایت به آرای مغرضانه بپردازیم، به خصوص در موضوع بسیار بحث برانگیزی مانند مذهب. همچنین، از آنجایی که سایت همچنان در حال رشد است، با محدود کردن زمان رای‌دهی به مناظره، اعضای آینده را از رای‌گیری در مورد موضوعات خاص منع می‌کنیم و همانطور که گفتم، شما نیاز به طیف گسترده و تعداد زیادی از رای‌دهندگان دارید. دقیق باشد من معتقدم که دقیق بودن رای گیری در مناظره مهم تر از این است که مناظره کنندگان بتوانند برد یا باخت را به راحتی بررسی کنند، و اگر واقعاً ضروری باشد، گزینه های بهتری برای بررسی باخت وجود دارد.
ما باید تعداد محدودی رای دهنده یا زمان محدودی در www.debate.org داشته باشیم
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00007-000
آیا اگر می دانستید که می توانید به هزاران نفر کمک کنید، احساس بهتری نسبت به خودتان نداشتید؟ امیدوارم اینطور باشد. اکنون شبیه سازی در حال انجام است. من می دانم که برخی از شما بچه ها فکر می کنید مثل کتاب ها و فیلم ها؟! پاسخ من به آن منفی است. شما می دانید که شبیه سازی چیست. و اگر شبیه سازی نکنید، زمانی است که یک سلول، محصول سلولی یا ارگانیسم از نظر ژنتیکی با واحد یا فردی که از آن مشتق شده است یکسان است. اندام ها یا بخشی از بدن، با شبیه سازی درمانی ممکن است بتوانید آن را بازیابی کنید. اگر قربانی حمله قلبی هستید، شبیه‌سازی می‌تواند با شبیه‌سازی سلول‌های قلب سالم و قرار دادن آن در نواحی آسیب‌دیده قلب کمک کند. زوج‌های نابارور اکنون می‌توانند با شبیه‌سازی بچه‌دار شوند. شبیه‌سازی می‌تواند به افراد دارای معلولیت کمک کند. من قویا معتقدم که شبیه‌سازی باید ممنوع نباشد
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00000-000
شبیه سازی معایب زیادی ندارد؟ مرگ زودرس، میزان بالای سقط جنین، مسائل اخلاقی، میزان موفقیت بسیار پایین و از دست دادن فردیت چطور؟ به نظر من تعداد کمی وجود دارد. فکر می کنم شبیه سازی راه حلی برای زوج های نابارور است. تنها زوج هایی که می توانند از پس هزینه های آن برآیند، افراد ثروتمند و مشهور خواهند بود. حتی اگر یک زوج پول کافی پیدا کرده باشند، میزان موفقیت آنقدر بالا نیست که تضمین کند آنها با یک فرزند ترک خواهند کرد. پیتر مومبرتس، دانشمندی از دانشگاه راکفلر در شهر نیویورک که موش‌ها را شبیه‌سازی می‌کند، برای مقاله‌ای که اخیراً در مورد شبیه‌سازی در Science منتشر شده است، تخمین می‌زند که موش‌هایی به ارزش 2000 دلار برآورد می‌شوند. او تخمین می زند که انجام همین کار در انسان ها می تواند 2 میلیون دلار هزینه داشته باشد. اگر شبیه سازی درمانی روی افراد استفاده شود، تقریباً مطمئناً دانشمندان از تخم های کمتری استفاده خواهند کرد. اما حتی اگر فقط به 100 تخمک نیاز داشته باشد که از ده اهداکننده گرفته شود، هزینه پرداخت به اهداکنندگان به راحتی می تواند به 50000 دلار برسد. علاوه بر این، هزینه های پزشکی برای تهیه تخمک وجود دارد. Mombaerts معتقد است که اگر همه چیز گفته شود و انجام شود، می تواند بیش از 1000 دلار برای هر تخم مرغ هزینه داشته باشد. این بدان معناست که هزینه‌های درمان یک بیمار ممکن است بیش از 100000 دلار افزایش یابد. این طبق هزینه بالای کلونینگ است. فوربس. مجله فوربس. وب. 9 مارس 2014. فکر می کنید چند شهروند آمریکایی به طور متوسط ​​واقعاً پول لازم برای پرداخت را دارند. میانگین درآمد سالانه 51017 دلار بوده است شبیه سازی بیش از نیمی از هزینه های مشابه سازی درمانی بسیار غیر عملی است علاوه بر همه اینها، با ادامه شبیه‌سازی، ما یک قدم به جامعه‌ای شبیه دیستوپیایی نزدیک‌تر شده‌ایم که در آن افراد غیرکلاسی یک جنایت هستند. و به همین دلیل است که من همیشه از طرف مخالف حمایت می کنم.
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00001-000
این آخرین بار است که بحث می کنیم. امیدوارم فکر کنید که شبیه سازی در حال حاضر خوب است. معایب زیادی در مورد شبیه سازی وجود ندارد. تنها کاری که واقعاً می توانید با معایب انجام دهید این است که جزئیات بیشتری در مورد آنها بنویسید. اما برای حرفه ای ها موارد زیادی وجود دارد. من با خوشحالی برخی از آنها را لیست خواهم کرد. شبیه سازی ممکن است درک بیشتری از علت سقط جنین ایجاد کند، که ممکن است منجر به درمانی برای جلوگیری از سقط جنین شود. این به زنانی کمک می کند که نمی توانند جنین را به دنیا بیاورند. ممکن است به درک نحوه چسبیدن مورولا (توده سلولی که از یک بلاستولا ایجاد شده است) به دیواره رحم منجر شود. این ممکن است ابزارهای پیشگیری از بارداری جدید و موفقی ایجاد کند. آنچه این نقل قول می‌گوید این است که شبیه‌سازی می‌تواند به زنانی کمک کند که نمی‌توانند بچه تولید کنند. در اینجا نقل قول دیگری وجود دارد. از آنجایی که عضو پیوندی حاوی اکثر ژن‌های گیرنده است، احتمال رد نیز کمتر است. شبیه‌سازی می‌تواند راه‌حلی برای مشکل ناباروری در بین زوج‌ها باشد. تحقیقات ژنتیکی می تواند از شبیه سازی به ویژه در مبارزه با طیف گسترده ای از بیماری های ژنتیکی سودمند باشد. این اطلاعات از Surfcrs. Organ Cloning. Organ Cloning RSS. Organ Cloning، 19 ژانویه 2011. Web. 08 Mar. 2014 بود. این نقل قول دارای 3 مزیت است. 1. تعویض آسان اندام ها وجود دارد. 2. شبیه سازی راه حلی برای زوج های نابارور است. 3. تحقیق با شبیه سازی می تواند به درک بیماری ها کمک کند. من این را در پاراگراف هایم می گویم، اما شبیه سازی می تواند به افراد دارای معلولیت یا افراد مبتلا به بیماری کمک کند. اگر فردی در خانواده شما مبتلا به سرطان بود و فکر می کرد که با شبیه سازی ممکن است راهی برای درمان پیدا کند. آیا شما نمی خواهید همه آن را دوست داشته باشید؟ شبیه سازی برای بسیاری از افراد بسیار مفید است. من هنوز هم از Pro on cloning دفاع می کنم. از شما برای خواندن این مطلب متشکرم.
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00002-000
به نظر من، معایب شبیه سازی بیشتر از جوانب مثبت است. خیلی چیزها ممکن است اشتباه پیش بروند، و تعداد زیادی تخمک برای تولید یک کلون مورد نیاز است، که باید از خود بپرسید: آیا واقعا ارزشش را دارد؟ من شخصاً شبیه سازی درمانی را نمی خواهم. من نمی خواهم یک زن مجبور شود برای نیازهای من تخمک هایش را رها کند. اهدای تخمک برای شبیه سازی از هر نوع، درمانی یا غیر درمانی، می تواند به یک امر منفی تبدیل شود. زنان، مانند استفاده برای فحشا، می توانند مجبور شوند تخم های خود را در ازای پول بفروشند. ممکن است بازار سیاهی برای سلول های تخمک انسان وجود داشته باشد. آیا واقعاً با استفاده از یک تخم مرغ ناخواسته احساس راحتی می کنید؟ اگر شبیه سازی با آن انجام می شد، هرگز نیازی به این کار نبود. در کنار فروش سلول های تخمک انسان، درصد سقط جنین غیر قابل انکار بالاست. 90 درصد از کل حاملگی های شبیه سازی حیوانات منجر به سقط جنین می شود. به گفته انجمن باروری بریتانیا، بیشتر این سقط ها در اواخر بارداری اتفاق می افتد. برای من هرگز بچه دار نشدن بهتر از بچه دار شدن و از دست دادن آن است. علاوه بر این، صدها هزار کودک تنها در ایالات متحده برای فرزندخواندگی در دسترس هستند.
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00003-000
شبیه سازی تنها زمانی بد است که شما آن را بد کنید. ببینید، شبیه سازی می تواند به میلیون ها و هزاران نفر کمک کند. می توان به افراد دارای معلولیت کمک کرد. من خودم با ساختن نژادی از افراد کامل موافق نیستم. من احساس می کنم این اشتباه است. شما فقط به نکات منفی شبیه سازی نگاه می کنید. من فقط در آن پاراگراف نگاتیو نوشتم تا به دیگران نشان دهم که منفی ها چه می توانند باشند. بنابراین اگر بعداً متوجه شوند، من را به خاطر نگفتن آنها در پاراگرافم سرزنش نمی کنند. اگر مردم به این شکل از شبیه سازی استفاده کنند، من به شدت با کارهای اشتباه آنها مخالف خواهم بود. برخی از زنان احساس نمی کنند. مانند شبیه سازی خوب است زیرا آنها باید یک سلول تخمک اهدا کنند. مسئله این است که ما زنان سلول های تخمکی زیادی داریم که باید از آنها صرفه جویی کنیم. آیا اگر یک سلول تخمک اهدا کنیم واقعا به ما آسیب می رساند؟ و برای نظر شما در مورد آنها فکر می کنند وقتی از یک تخمک بارور نشده برای هر نوع شبیه سازی استفاده می کنند، شما در حال کشتن یک انسان احتمالی، یک کودک احتمالی هستید. محل، یا بعداً کشته شوید، اگر تصادف کردید و قدرت حرکت دادن پای خود را از دست دادید و پزشکان بگویند: «امکان به دست آوردن قدرت پای شما وجود دارد؟ اما شما به شبیه‌سازی درمانی نیاز دارید. آیا پاسخ شما منفی است؟
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00004-000
اگر فکر می کنید شبیه سازی باید قانونی باشد، پس چرا با خود مخالفت می کنید؟ شما می گویید که بیشتر فکر می کنند این کار غیراخلاقی است و خلاف اعتقادات مذهبی است. این به نظر من یک استدلال جانبی طرفدار به نظر نمی رسد. از آنجایی که من قویاً معتقدم شبیه سازی اشتباه است، مشکل بزرگی که با آن دارم این است که می تواند ارزش زندگی انسان را به حداقل برساند و ما این کار را نخواهیم کرد. می توان به زندگی انسان به عنوان چیزی نگاه کرد که شما می توانید کاملاً بسازید، و اگر فرزندتان نیازهای شما را برآورده نکرد، می توانید بیرون بروید و یکی دیگر را متناسب با خواسته های شما بسازید. همچنین، یک سیستم کاست مانند می تواند دوباره ظهور کند و کلون های عالی را در بالا قرار دهد. آنها از نظر ژنتیکی کامل شده خواهند بود. باهوش و جذاب آنها همچنین به احتمال زیاد ثروتمند خواهند بود، زیرا شبیه سازی بسیار گران و زمان بر است. به نظر شما چطور است؟ نژادی از افراد زیبا و نابغه که با آنها بهتر از حد معمول رفتار می شود. من می توانم یک چیز را به شما بگویم، شما اصلاً آن را دوست ندارید. انسان های طبیعی ممکن است متفاوت از کلون ها رفتار شوند. آنها متوسط ​​هستند. شما باهوش یا زیبا در نظر گرفته نمی شوید مگر اینکه یک کلون باشید. این یکی از پیامدهای منفی احتمالی شبیه سازی است. اخلاق در مورد شبیه سازی بسیار بحث برانگیز است. خیلی چیزها اشتباه است که دانشمندان «خدا بازی» کنند. بیشتر مسیحیان سنتی از جنین به عنوان انسان دارای روح یاد می کنند. آنها فکر می کنند که شبیه سازی برای دانشمندان برای ایجاد یا از بین بردن جنین، حتی در صورت تحقیق، غیر اخلاقی است. بر اساس خلاصه یافته های کلیدی، حدود 78.4 درصد از مردم آمریکا مسیحی هستند. گزارش آمار دین در آمریکا. وب 03 مارس 2014. اگر شبیه سازی قانونی بود، تقریباً 78.4 درصد از ایالات متحده با آن مخالف بودند. آنها فکر می کنند که وقتی از یک تخمک بارور نشده برای هر نوع شبیه سازی استفاده می کنند، شما در حال کشتن یک انسان احتمالی، یک کودک احتمالی هستید. این به نظر من اصلاً اخلاقی نیست.
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00005-000
خطرات/معایب شبیه‌سازی این است که احتمال پیری سریع‌تر وجود دارد. این به این دلیل است که شما از یک سلول قدیمی برای شبیه سازی استفاده می کنید. خطر دیگر این است که ممکن است ارزش کلی زندگی انسان را کاهش دهد. اگر فرزند اول خود را دوست نداشتید، می‌توانید سعی کنید با شبیه‌سازی کودکی عالی بسازید. یکی دیگر از اشکالات این است که احساس فردیت کاهش می‌یابد. شبیه‌سازی باعث می‌شود همه ما یکسان به نظر برسیم. من این اطلاعات را از مزایا و معایب دریافت کردم. شبیه‌سازی انسانی. HealthRF. تامین مالی تحقیقات سلامت. سازمان، 6 دسامبر 2013. وب. 25 فوریه 2014. من مزایای شبیه سازی را در مقدمه خود پست کردم. من آن اطلاعات را از اسمیت، سایمون. مزایای شبیه سازی انسان. فواید شبیه سازی انسان. بنیاد شبیه سازی انسان، 26 فوریه 1998. وب. 24 فوریه 2014. مسائل اخلاقی مربوط به شبیه سازی این است که سازمان های مذهبی. همه آنها به شدت با شبیه سازی مخالفند، زیرا طبق اعتقاد مذهبی زندگی از زمان لقاح شروع می شود و زندگی را نمی توان به طور مصنوعی اما از اتحاد زن و مرد ایجاد کرد. در عین حال، کلیسا با یکدیگر با سایر سازمان‌های مذهبی نیز مخالف شبیه‌سازی درمانی هستند، زیرا همانطور که در بالا ذکر شد، آنها با این ایده هدایت می‌شوند که زندگی از زمان لقاح شروع می‌شود و هنگامی که جنین وجود دارد باید به عنوان یک فرد رفتار شود و در نتیجه جنین‌ها را از بین ببرند و فقط از آنها استفاده کنند. زیرا هدف تحقیق با دیدگاه دینی در مورد موضوع همخوانی ندارد.» این یک نقل قول از کلونینگ- مسائل اخلاقی بود. مسائل اخلاقی شبیه سازی. Bioarts.Com. وب 24 فوریه 2014. مردم فکر می کنند که زندگی در مرحله یک سلول تخمک شروع می شود. به همین دلیل، آنها فکر می کنند که با استفاده از یک سلول تخمک داریم یک انسان را می کشیم.
شبیه سازی
bd7e783e-2019-04-18T16:33:01Z-00006-000
آیا از هدر دادن امکان زندگی با یک آزمایش شبیه سازی ناموفق احساس ناراحتی نمی کنید؟ با استفاده از سلول های جنینی، ما از اواسط دهه 1980 با موفقیت در حال شبیه سازی پستانداران بوده ایم، اما احتمال ایجاد یک کلون در واقع از 0.1٪ کاهش می یابد. این بدان معناست که به ازای هر 1000 تلاش، 1 تا 30 تخمک هدر می رود من باید امیدوار باشم که نه به نظر، شبیه سازی نباید مجاز باشد زیرا فردیت انسان را از بین می برد و درصد موفقیت بسیار پایینی دارد.
شبیه سازی
a60d2aa5-2019-04-18T17:14:53Z-00000-000
من کاملا موافقم، در یک دادگاه حقوقی، هیئت منصفه قرار است قاضی بی طرف یک پرونده باشد. به همین دلیل است که افراد تصادفی برای هیئت داوران انتخاب می شوند. اما در بازی Survivor شما کل بازی را با افرادی انجام داده اید که به سرنوشت شما رأی می دهند. بی طرف بودن آنها غیرممکن است، و شما دوست دارید که آنها چنین باشند. رسیدن به انتها و اینکه هیئت منصفه بخواهد به شما رای دهد یکی از چالش برانگیزترین چیزها در بازی Survivor است که آن را از تقریباً هر برنامه تلویزیونی واقعیت دیگری سخت تر می کند. بنابراین، اگر هیئت داوران فکر می کردند که آنها نمی خواهند راسل برنده شود، او نباید برنده می شد.
راسل هانتز باید برنده بازمانده: ساموآ باشد
a60d2aa5-2019-04-18T17:14:53Z-00001-000
1. در ابتدا، استدلال شما مبنی بر اینکه راسل به دلیل تصمیم هیئت منصفه شکست خورده، منطقی است. با این حال، باید در نظر بگیریم که هیئت منصفه چیست. هیئت منصفه گروهی بی طرف از مردم است که در مورد سرنوشت شخص دیگری تصمیم می گیرند. هیئت داوران باید به طور عینی تصمیم می گرفت که چه کسی بهترین بازی Survivor را انجام داده است. در عوض، هیئت منصفه اجازه انتقام گیری شخصی خود را از راسل داد، زیرا او باعث شد که بسیاری از آنها نمایش را ترک کنند تا وارد بازی شوند. بنابراین، هیئت داوران تلخ بود و بر اساس گیم پلی جایزه نمی داد. اگر فقط به این نگاه می شد که چه کسی بهترین بازی را انجام داد، راسل را به ناتالی (و میک تریمینگ که در جایگاه سوم قرار گرفت) انتخاب می کرد. راسل از شکست 8-4 اتحاد را رهبری کرد. ناتالی و میک مجبور نبودند هیچ یک از استراتژی‌ها را انجام دهند، در عوض تا انتها روی کت‌های راسل سوار شدند. آنها هیچ یک از کارهای لازم را انجام ندادند، اما از تمام مزایای استراتژی راسل بهره بردند. چطور عادلانه است؟ همچنین، راسل برنده چالش‌های بیشتری (5) نسبت به ناتالی یا میک شد، که هر دو 3 برنده شدند. به طور خلاصه، هدف هیئت داوران عینی و بی‌طرف بودن است که با رای دادن به ناتالی برنده نشد. . بله، ممکن است که سازندگان بت های مصونیت پنهان را عمداً به راحتی پیدا کنند. با این حال، این بدان معنا نیست که راسل در یافتن آنها نسبت به بقیه میدان برتری داشت. همه افراد فرصت مساوی برای یافتن بت های مصونیت پنهان داشتند، اما فقط راسل توانست. وقتی راسل با سایر روش‌های کنترل بازی (چالش‌ها، رهبری اتحاد و غیره) ترکیب می‌شد، باید برنده Survivor: Samoa.3 می‌شد. خرابکاری او در اوایل بازی بی ربط است. این واقعیت که او جوراب را سوزاند و بطری های آب را خالی کرد، ربطی به بازی او ندارد و نباید توسط هیئت داوران بی طرف در نظر گرفته شود. همچنین، عوامل دیگر، مانند این واقعیت که او قبلاً یک میلیونر بود نیز بی‌ربط هستند. راسل هانتز باید برنده Survivor: Samoa می‌شد.
راسل هانتز باید برنده بازمانده: ساموآ باشد
a60d2aa5-2019-04-18T17:14:53Z-00002-000
من نمی‌توانم منکر بازی راسل هانتز از بازی خوب Survivor شوم، در واقع، این احتمالاً دستکاری‌کننده‌ترین بازی‌ای است که این سری تا به حال دیده است. من همچنین درباره این نکته که راسل هانتز از حریفان خود «فریبنده و دوام آورد» بحث نمی کنم، زیرا این به وضوح با این واقعیت مشهود است که او در مقابل تعداد زیادی ضرر به سه مرحله نهایی راه یافت. با این حال، دلیل اصلی اینکه راسل نباید برنده Survivor می شد، این بود که او این کار را نکرد. در حالی که این بیانیه ممکن است، در نگاه اول، توتولوژیک به نظر برسد، اجازه دهید توضیح دهم: در نهایت دو جزء در برنده شدن در بازی Survivor دخیل هستند. اولین مورد این است که به سه (یا دو) نهایی راه پیدا کنید، جایی که هیئت داوران به برنده رأی می‌دهند، و دوم این که بتوانید پس از حضور در آن، رأی هیئت داوران را به دست آورید. این جنبه Survivor چیزی است که آن را به نمایشی جذاب تبدیل می کند. برنده لزوماً شخصی نیست که بهترین بازی را از نظر ماندگاری انجام داده باشد، بلکه شخصی است که هیئت داوران آن را شایسته ترین دریافت کننده عنوان Sole Survivor می داند. روشی که راسل در آن دروغ گفت، از پشت خنجر زد، خرابکاری کرد و راه خود را به 3 نهایی دستکاری کرد، شرط اول را برآورده کرد، اما اعضای هیئت داوران را چنان نسبت به او کینه توز کرد، به طوری که هیچ راهی برای رای دادن به او وجود نداشت. در نهایت به قضاوت و اغلب احساسات این 9 نفر برمی گردد، و اگر به شما رای ندهند، به وضوح نشان می دهد که از بین 3 عضو باقیمانده، شما کسی نیستید که آنها معتقدند باید برنده شوید و هیئت داوران را تشکیل دهید. باور کنید که باید برنده شوید همان چیزی است که Survivor در اصل به آن خلاصه می‌شود. مطمئناً او ممکن است بت‌های مصونیت پنهان را پیدا کرده باشد. آنها واقعاً به خوبی پنهان نشده بودند، و هر کسی که وقت داشت می‌توانست آنها را پیدا کند. به علاوه نباید فراموش کنید که این یک برنامه تلویزیونی است که می تواند تحت تأثیر تولیدکنندگان قرار گیرد تا رتبه بندی را افزایش دهد. خرابکاری او در کمپینگ قبایل خود در ابتدای بازی نشان می دهد که او واقعاً چقدر متعهد بود و مطمئناً آخرین کسی نخواهد بود که در پایان به این شکل بازنده می شود.
راسل هانتز باید برنده بازمانده: ساموآ باشد
End of preview. Expand in Data Studio

Touche2020-Fa

An MTEB dataset
Massive Text Embedding Benchmark

Touche2020-Fa

Task category t2t
Domains Spoken
Reference https://huggingface.co/datasets/MCINext/touche2020-fa

Source datasets:

How to evaluate on this task

You can evaluate an embedding model on this dataset using the following code:

import mteb

task = mteb.get_task("Touche2020-Fa")
evaluator = mteb.MTEB([task])

model = mteb.get_model(YOUR_MODEL)
evaluator.run(model)

To learn more about how to run models on mteb task check out the GitHub repository.

Citation

If you use this dataset, please cite the dataset as well as mteb, as this dataset likely includes additional processing as a part of the MMTEB Contribution.

 

@article{enevoldsen2025mmtebmassivemultilingualtext,
  title={MMTEB: Massive Multilingual Text Embedding Benchmark},
  author={Kenneth Enevoldsen and Isaac Chung and Imene Kerboua and Márton Kardos and Ashwin Mathur and David Stap and Jay Gala and Wissam Siblini and Dominik Krzemiński and Genta Indra Winata and Saba Sturua and Saiteja Utpala and Mathieu Ciancone and Marion Schaeffer and Gabriel Sequeira and Diganta Misra and Shreeya Dhakal and Jonathan Rystrøm and Roman Solomatin and Ömer Çağatan and Akash Kundu and Martin Bernstorff and Shitao Xiao and Akshita Sukhlecha and Bhavish Pahwa and Rafał Poświata and Kranthi Kiran GV and Shawon Ashraf and Daniel Auras and Björn Plüster and Jan Philipp Harries and Loïc Magne and Isabelle Mohr and Mariya Hendriksen and Dawei Zhu and Hippolyte Gisserot-Boukhlef and Tom Aarsen and Jan Kostkan and Konrad Wojtasik and Taemin Lee and Marek Šuppa and Crystina Zhang and Roberta Rocca and Mohammed Hamdy and Andrianos Michail and John Yang and Manuel Faysse and Aleksei Vatolin and Nandan Thakur and Manan Dey and Dipam Vasani and Pranjal Chitale and Simone Tedeschi and Nguyen Tai and Artem Snegirev and Michael Günther and Mengzhou Xia and Weijia Shi and Xing Han Lù and Jordan Clive and Gayatri Krishnakumar and Anna Maksimova and Silvan Wehrli and Maria Tikhonova and Henil Panchal and Aleksandr Abramov and Malte Ostendorff and Zheng Liu and Simon Clematide and Lester James Miranda and Alena Fenogenova and Guangyu Song and Ruqiya Bin Safi and Wen-Ding Li and Alessia Borghini and Federico Cassano and Hongjin Su and Jimmy Lin and Howard Yen and Lasse Hansen and Sara Hooker and Chenghao Xiao and Vaibhav Adlakha and Orion Weller and Siva Reddy and Niklas Muennighoff},
  publisher = {arXiv},
  journal={arXiv preprint arXiv:2502.13595},
  year={2025},
  url={https://arxiv.org/abs/2502.13595},
  doi = {10.48550/arXiv.2502.13595},
}

@article{muennighoff2022mteb,
  author = {Muennighoff, Niklas and Tazi, Nouamane and Magne, Loïc and Reimers, Nils},
  title = {MTEB: Massive Text Embedding Benchmark},
  publisher = {arXiv},
  journal={arXiv preprint arXiv:2210.07316},
  year = {2022}
  url = {https://arxiv.org/abs/2210.07316},
  doi = {10.48550/ARXIV.2210.07316},
}

Dataset Statistics

Dataset Statistics

The following code contains the descriptive statistics from the task. These can also be obtained using:

import mteb

task = mteb.get_task("Touche2020-Fa")

desc_stats = task.metadata.descriptive_stats
{}

This dataset card was automatically generated using MTEB

Downloads last month
18